آداب مناظره و مناظره های کاندیداهای ریاست جمهوری
این روزها بحث مناظره های کاندیداهای ریاست جمهوری داغ است. به خصوص مناظره آقای میرحسین موسوی با آقای محمود احمدی نژاد که خیلی داغ شد. بدون جهت گیری سیاسی (البته این که من به چه کسی رای می دهم مشخص است)، با دیدن این مناظره ها متوجه شدم که جامعه ایران با مدنی شدن فاصله زیادی دارد که نمودهای زیادی از این فقر مدنیت را در این مناظره ها دیدیم. در زیر فهرست وار به ایرادهای این مناظره ها اشاره می کنم.
1. مدیریت: یکی از مهم ترین بخش های مناظره، مدیریت آن است. وظیفه مدیر یک مناظره خیلی مهم تر از صرفاً وقت نگه داشتن است. مدیر یا مدراتور یا هماهنگ کننده مناظره، میدان بحث را روشن می کند و در صورت خروج بحث از میدان مناظره، آن را باز می گرداند. مدیر مناظره در صدا و سیما هیچ گونه فعالیت یا حضوری در کل مناظره نداشت، جز اینکه به یکی بگوید وقت تان تمام است.
2. موضوع بحث: البته این هم از وظایف مدیر مناظره است. 90 دقیقه زمان زیادی برای مناظره است و در طی آن بحث های خیلی زیادی می توان کرد. این عیب را هم دارد که مناظره کننده ها به راحتی از بحث خارج بشوند. مدیر مناظره موظف به تعیین موضوع است. یعنی یک موضوع مشخص را تعیین می کند و بعد از طرفین می خواهد به نوبت نظرشان را درباره موضوع بگویند. بعد دوباره به طرفین وقت می دهد تا به نظرات هم پاسخ بدهند. این موضوع ابداً رعایت نشد. تا جایی که در مناظره آقای موسوی با آقای رضایی، آقای رضایی در بخش هایی وظیفه مدیر مناظره را ایفا می کردند و طرح موضوع می کردند و نظر آقای موسوی را در مورد موضوع طرح شده می خواستند.
3. مستند بودن: برای انجام یک مناظره پویا که قضاوت را برای بیننده میسر کند، طرفین باید قبل از مناظره تحقیقات کافی برای اثبات نظریات و گفته هایشان انجام بدهند. هر ادعایی باید با ارائه مرجع و مستندات آن صورت بگیرد. فرضاً اگر آقای احمدی نژاد می خواستند به نامه عذرخواهی تونی بلر در قضیه ملوانان انگلیسی اشاره کنند، کار درست این بود که نامه آقای بلر را در جلسه می آوردند. اگر انگلستان در این قضیه از ایران عذرخواهی کرده باشد، حادثه تاریخی بزرگی است و حق مردم است که از مفاد این نامه مطلع باشند. اما این نامه هرگز منتشر نشده است، پس چه طور آقای احمدی نژاد به نامه منتشر نشده ای که پیش از این هیچ ارجاعی
به آن وجود ندارد، اشاره می کنند؟
4. استدلال و باز کردن موضوع: طرفین به جای استدلال و طرح نظرشان به طور مشخص و شفاف و روشمن و سیستماتیک، مدام در حال پاسخگویی به همدیگر بودند. این مناظره برای این بود که مردم بتوانند با توجه به بحث ها، کاندیدای مورد نظرشان را انتخاب کنند. در شروع بحث، آقای احمدی نژاد به جای مطرح کردن نظریاتشان، شروع به گلایه از “تخریب ها” کردند. آقای موسوی هم بحثشان را با جواب دادن به گلایه آقای احمدی نژاد شروع کردند. بعد آقای احمدی نژاد شروع کرد به بحث های حاشیه ای از جمله اینکه آقای هاشمی و آقای خاتمی حامی آقای موسوی هستند. این بحث ها هیچ کمکی به روشن شدن ذهن بیننده نکرده است.
5. مداخله در وقت همدیگر: در فنون مذاکره، استفاده از وقت طرف مقابل از کفریات است.
6. پیروز: مناظره پیروز ندارد، مگر اینکه بینندگان فرصت رای دادن به برنده داشته باشند. بنابراین تا روز 22 خرداد که مردم کاندیدای مورد نظرشان را انتخاب کنند، هیچ کس نمی تواند قضاوت کند که پیروز مناظره چه کسی بوده است. هرکدام از ما فقط نظر شخصی خودمان را داریم و اجازه نداریم آن را تعمیم بدهیم.
7. کلی گویی: مناظره به قصد شعار دادن و کلی گویی برگزار نمی شود. شما هرکس را ببرید و بگویید اگر رئیس جمهور بشود چه کار می کند، می گوید گرانی و بیکاری را برطرف می کنم، حقوق شهروندی را احیا می کنم و… موضوع مهمی که مردم مایلند بشنوند، این است که هرکدام از این کاندیداها به کدام روش مشخص قصد دارند این اهداف را تحقق ببخشند. متأسفانه این هم روشن نشد.
8. تعمیم دادن: متأسفانه این مشکل در کل سیاست ایران حاکم است و البته در این مناظره ها هم مشهود بود. مثلاً اگر بنده از آنجلینا جولی خوشم بیاید، می گویم همه مردم ایران یا همه مردم دنیا عاشق آنجلینا جولی هستند. یا بارها شنیدیم که می گفتند: “مردم می گویند فلان”، “مردم اعتراض دارند که بهمان”… آیا هیچ کدام از این آقایان با تک تک 70 میلیون ایرانی صحبت کرده اند که بتوانند نتیجه گیری عمومی کنند؟ آیا کار تحقیقاتی جامعی در مورد نظر مردم درباره فلان انجام شده؟ اگر انجام شده کجا منتشر شده؟
به هر حال معتقدم تنها سود این مناظره ها، آشنایی با شخصیت افراد است، وگرنه هیچ کمکی به آشنایی با برنامه های افراد نکرد.
یا حق
آرش حجازی
بسيار زيبا و منطقي بود.من هم كاملا با شما موافقم