تاریخ سانسور
هر انسان صاحب حق آزادی در عقیده و بیان است. این حق شامل آزادی داشتن عقیده بدون دخالت دیگران، و آزادی جست و جو، دریافت، و در میان گذاشتن اطلاعات و نظرات با دیگران، از راه هر رسانه، بدون توجه به مرز است.
اصل 19 منشور حقوق بشر
در سال 1948، سازمان ملل متحد تشکیل شد و کشورهای عضو آن، با امضای اعلامیه جهانی حقوق بشر، قسم خوردند که از آزادی بیان و اندیشه دفاع می کنند و یاد کسانی مانند سقراط، گالیله، توماس مور، ژاندارک، و هزاران قربانی دیگر سانسور و مهار آزادی بیان و اندیشه را گرامی داشتند. چرا که در تمام طول تاریخ، سانسور مانند سایه ای آزادی بیان انسان را تعقیب کرده است. در جوامع باستانی مانند اسرائیل یا چین، سانسور ابزاری قانونی برای به قاعده کردن زندگی اخلاقی و سیاسی مردم به کار رفته است. واژه سانسور نخستین بار در سال 443 پیش از میلاد، در رم به کار رفت، یعنی هم زمان با تاسیس اداره سانسور. در روم، تصور بر این بود که حکومت درست، یعنی شکل دادن شخصیت مردم. و بنابراین سانسور را امری شرافتمندانه می دانستند. مشهورترین مورد سانسور در روزگار باستان، سانسور سقراط است که در سال 399 پیش از میلاد به خاطر افکار و اظهاراتش، محکوم به مرگ شد و نخستین کسی که رسما از لزوم آزادی انسان و آزادی بیان سخن گفت، اوریپید، نمایشنامه نویس یونانی در قرن پنجم پیش از میلاد بود. امروز نگرش به سانسور به عنوان یک خدمت رسانی خیریه مردمی، تنها در چند کشور انگشت شمار وجود دارد.
با گسترش مسیحیت، فرهنگ مکتوب نیز گسترش یافت. کتاب های زیادی نوشته و تکثیر می شد و دست به دست می گشت، و سانسور نیز شدیدتر، و مجازات بیان افکار مخالف حکام نیز شدیدتر می شد. اوج شدت در قرن پانزدهم، با ظهور صنعت چاپ آغاز شد. صنعت چاپ که ابتدا در خدمت کلیسای کاتولیک عمل می کرد و مسوول اشاعه و انتشار نظریات کلیسا بود، به سرعت در خدمت جنبش پروتستان هم قرار گرفت و به انتشار جنبش پروتستان هم کمک کرد. این باعث شد که کلیسا بلافاصله فهرستی به نام Index Librorum Prohibitorum (فهرست کتاب های ممنوع) منتشر کند و جنبشی برای جمع آوری و سوزاندن کتاب های ممنوع، و گاهی نویسنده های آن ها به پا کند. یکی از مشهورترین نویسندگان ممنوع، گالیله بود، و دو نفر از مشهورترین قربانیان سانسور آزادی بیان و اندیشه، ژاندارک و سر توماس مور بودند.
اولین فهرست کتاب های ممنوع در سال 1559 توسط پاپ پل چهارم تدوین شد. این فهرست تا سال 1948 بیست بار تجدید نظر شد و سرانجام در سال 1966 منسوخ اعلام شد.
کلیسای کاتولیک که دانشگاه هایی مثل سوربون پاریس را هم در اختیار داشت، تمام انتشارات این دانشگاه ها را هم زیر نظر گرفت و در سال 1553 فرمانی صادر کرد که هیچ کتابی نمی تواند بدون اجازه کلیسا چاپ یا منتشر شود. در سال 1563، شارل نهم پادشاه فرانسه اعلام کرد که هیچ کتابی بدون اجازه ی ویژه ی پادشاه اجازه انتشار ندارد. حاکمان دیگر اروپا هم ازاین روش تقلید کردند و خیلی زود، تمام انتشارات و تجلیات علمی و هنری، تحت نظارت نظام های حکومتی مجوز پیش از انتشار نشر قرار گرفتند. و این روش به مستعمرات قاره امریکا نیز سرایت کرد و یکی از بزرگ ترین جنایت های تاریخ، یعنی سوزاندن نظام نامه قوم مایا حاصل این روش بود. با این کار، میراث فرهنگی ملتی نابود شد.
اهمیت انتقال اطلاعات