لیلا اوتادی، ندا آقاسلطان، پایان نامه، و قصه شهر سنگستان
خبر: “فیلم پایاننامه با موضوع جنگ نرم و حوادث بعد از انتخابات به تهیهکنندگی روحالله شمقدری و کارگردانی حامد کلاهداری جلوی دوربین رفت… یلا اوتادی در نقش ندا آقاسلطان در این فیلم نقشآفرینی میکند. دیگر بازیگران این فیلم عبارتند از: داریوش ارجمند، سارا خوینیها، امیر آقایی، محمدرضا شریفینیا، حامد کمیلی، بهاره افشاری، لیلا اوتادی، جمشید هاشمپور و میلاد کیمرام. همچنین هادی کلاهداری برادر کارگردان به همراهی تعدادی از مشاوران، فیلمنامه این فیلم را نوشته است.” منبع: کافه سینما
واکنش: صدها وبلاگ در اینترنت حمله به شخص لیلا اوتادی را شروع کردند. در فیسبوک صفحه مخالفان لیلا اوتادی تشکیل شد. سایت بالاترین پر از لینک های رنگارنگ برای حمله به این خانم جوان شد. حملات به وب سایت شخصی این خانم با درج فحاشی های رکیک شروع شد.
نظر من:
ندا آقاسلطان، این دختر جوان و شجاع، روز 30 خرداد 1388 در حین تظاهرات خیابانی به ضرب گلوله ای که از اسلحه ی یک مأمور جمهوری اسلامی ایران شلیک شد، به قتل رسید.
من به عنوان تنها شاهدی که تا کنون قدم جلو گذاشته و بر شرایط مرگ این دختر جوان شهادت داده است، مورد تعقیب قرار گرفتم، مجبور به هجرت شدم، کسب و کارم را از دست دادم، کتاب هایم ممنوع شد، تهدید به مرگ شدم… فکر می کنم استحقاق داشته باشم در این یک مورد نظر بدهم.
اولا که اول بگذارید خبر صد در صد تأیید شود تا یک وقت بازی نخورید. دوستان عزیزم، لیلا اوتادی زنی 26 ساله است، تقریبا هم سن و سال ندا آقاسلطان. شغلش هنرپیشگی است. هنرپیشه کسی است که در ازای دستمزدی که می گیرد، نقشی را بازی می کند. همه هنرپیشه ها هم به سطح بازیگران تراز اولی مثل عزت الله انتظامی یا علی نصیریان نمی رسند که بتوانند خودشان فیلمنامه را انتخاب کنند. خانم اوتادی هم مثل میلیون ها نفر در ایران، گرفتار تأمین نان شبش است.
در حوادث بعد از انتخابات سال 88، میلیون ها نفر در تظاهرات سکوت شرکت کردند. هزاران نفر زندانی شدند. هزاران نفر دیگر بی خانمان شدند. صدها نفر کشته شدند. در چند ماه اول، شور و هیجان زیادی فضا را گرفته بود. هزاران نفر عکس ندا و سهراب و اشکان را در سراسر دنیا سر دست گرفتند و به خونخواهی او برخاستند. صدا و سیمای فرمایشی ایران هرچه می کرد، نمی توانست در برابر موج افکار عمومی بایستد: دادگاه های نمایشی، ادعاهای واهی، صحنه سازی، اعترافات تحت شکنجه… هیچ کدام اثری نداشت. خشم در دل مردم آشیان کرده بود و مثل آتشفشان در شرف فوران، دودش آسمان را گرفته بود.
و بعد، مثل هر هیجان دیگری، کم کم فرو نشست و رسوب کرد. آن خشم کم کم به بغض مبدل شد. آتشفشان باز فروخفت. چرا که اژدهای خفقان و رعب همه را فلج کرد. مادرانی که فرزندانشان را از دست داده بودند، دست از اعتراض برداشتند. شاهدی دیگر قدم جلو نگذاشت. مردم، گرفتار تأمین نان شب، به سر کارهایشان برگشتند و شب ها باز تلویزیون هایشان را روشن و دلشان را باز به قهوه ی تلخ خوش کردند. دیگر صدای خروشی برنیامد. اعتراضات مدنی هم فروخفت، دیگر کسی اتویش را به برق نزد. دیگر کسی چراغ های خانه اش را خاموش نکرد. دیگر بانگی از کسی برنیامد. به قول اخوان، نفس هایی که از گرمگاه سینه بر می آمد، ابری تاریک می شد و مثل دیوار جلوی چشم های انسان می ایستاد.
ندا آقاسلطان، اشکان سهرابی، سیدرضا طباطبایی، ابوالفضل عبداللهی، محسن حدادی، واحد اکبری، مسعود هاشمزاده، ایمان هاشمی، نادر ناصری، فرزاد جشنی، کاوه علیپور، حامد بشارتی، بابک سپهر، تینا سودی، مریم مهرآذین، داود صدری، پور کاوه علی، میلاد یزدانپناه، علی فتحعلیان، کیانوش آسا، سهراب اعرابی، امیرحسین طوفانپور، یعقوب بروایه، بهزاد مهاجر، ترانه موسوی، امیر جوادیفر، مصطفی غنیان، رامین قهرمانی، محسن روحالامینی، علیرضا افتخاری، فاطمه سمسارپور، محمدجواد پرنداخ، محمود رئیسی نجفی، حمید مداح شورجه، مهدی کرمی، میثم عبادی، ناصر امیرنژاد، پریسا کلی، محمد کامرانی، مصطفی کیارستمی، حسین اخترزند، مسعود خسروی، عباس دیسناد، رامین رمضانی، سعید عباسیفر گلچینی، علی فتحعلیان، هادی فلاحمنش، احمد کارگر نجاتی، بهزاد مهاجر، احمد نعیمآبادی، مبینا احترامی، ندا اسدی، سعید اسماعیلی، مرادآقاسی، حسین اکبری، محسن انتظامی، محسن ایمانی، فاطمه براتی، محمدحسین برزگر، جعفر بروایه، سرور برومند، بهمن جنابی، شلیر خضری، فاطمه رجبپور، فهیمه سلحشور، حسن شاپوری، علی شاهدی، کسری شرفی، کامبیز شعاعی، وحیدرضا طباطبایی، حسین طهماسبی، سالار طهماسبی، میثم عبادی، حمید عراقی، رضا فتاحی، ایمان نمازی، محمد نیکزادی…
همه فریاد می زدند: مردم ما، از یاد نبرید که ما را چه معصومانه کشتند…
اما حاکم بر قلب مردم، رعب بود، نه عشق…
با حمله به یک زن بازیگر جوان، فحاشی و زیر پا گذاشتن کرامت انسانی خودمان، حقیقت عوض نمی شود. متعجبم که چرا هیچ کس به سازندگان این فیلم حمله نمی کند — هرچند کسی هنوز فیلم را ندیده، شاید هم، خدا را چه دیدید، به بیان حقایق پرداخت…
شجاعت آن است که نه به دیواری به کوتاهی دیوار دختری 26 ساله، که به دیواری به بلندای ابر تاریکی حمله ببریم که چو دیوار ایستاده پیش چشمانمان، برخاسته از گرمگاه سینه ی خودمان. شجاعت آن است که خودمان نشویم اهالی شهر سنگستان.
و شما خانم اوتادی، خواهرکم، هیچ فیلمی از شما ندیده ام. اما امیدوارم در هشتاد سالگی، روزی که جز آنچه کرده اید چیزی برایتان نمی ماند، با به یاد آوردن تصمیمی که برای بازی در این فیلم گرفته اید، آهی تلخ نکشید و آرزوی بازگرداندن زمان را به عقب نکنید. همین آرزو را برای داریوش ارجمند و شریفی نیا و سایر دست اندر کاران این فیلم هم دارم.همین آرزو را برای قاتلان ندا هم دارم، و همین طور برای آمران قتل صدها جوانی که خونشان را برای رؤیای بزرگ یک ملت فدیه کردند. این آرزو را برای ملتی هم دارم که امروز کم کم زیر گرد زمان و روزگار کم کم دارد رؤیایش را از یاد می برد.
خانم اوتادی عزیز، ندا آقاسلطان لحظاتی پیش از مرگش، همان طور که خون از سینه و دهان و بینی اش فوران می کرد، در چشمان من چشم دوخت و بعد به دوربینی که بر صورتش متمرکز شده بود. هزاران سوال در آن یک نگاه نهفته بود و یک خواسته: یادتان نرود که مرا چه معصومانه کشتند! امیدوارم هنگامی که نقش ندای در خون غلتیده را بازی می کنید، این نگاه را به چیز دیگری ترجمه نکنید. چرا که تاریخ هر حرکت شما را زیر نظر دارد.
یا حق،
آرش حجازی
از خواندن این مطلب لذت بردم. امیدوارم همه ما ایرانیها بتونیم اینجوری منصفانه و بدور از احساسات قضاوت کنیم.
I don’t agree with you about her decision to act for Neda, because she needs the money as an income. Lots of people have put their lives for freedom such as Neda and this lady cannot reject the money, just because it is her job? I don’t think so…i
«مادرانی که فرزندانشان را از دست داده بودند، دست از اعتراض برداشتند. شاهدی دیگر قدم جلو نگذاشت. مردم، گرفتار تأمین نان شب، به سر کارهایشان برگشتند و شب ها باز تلویزیون هایشان را روشن و دلشان را باز به قهوه ی تلخ خوش کردند. دیگر صدای خروشی برنیامد. اعتراضات مدنی هم فروخفت…»
نه آقای حجازی قبول ندارم. شکل اعتراض عوض شده ولی اعتراض وجود دارد.
«مثل هر هیجان دیگری، کم کم فرو نشست و رسوب کرد. »
قبول دارم. کاش هیچگاه هیجانی نشویم و همواره با خرد رفتار کنیم. ولی این تقصیر ما نیست، قرن ها سرکوب ما را چنین بار آورده… با اندک هوای آزادی بیخود می شویم ولی بیخودی نمی شویم. کاش تغییر کنیم… باید تغییر کنیم… شاید تغییر کنیم … اما هیچگاه نباید ناامید شویم.
شما همواره به دلیل اسلوب کاری و بعنوان کسی که شاید برای اولین بار حق نویسنده رو در ایران رعایت کردید، همیشه مورد احترام افراد زیادی مانند من بودید. اینکه دست سرنوشت شخصیتی چون شما رو در اون وضع قرار داد مسلما بنا به اتفاق بوده اما صداقت و پافشاری شما بر درستی اندیشه و آزادگی بیان، مهر تاییدی بر نظرات قدیمی ما در مورد شما بوده است
به امید روزی که همه به ایران خودمان برگردیم و با رعایت همه مبانی اخلاقی ، دست در دست هم به مهر آنرا آباد کنیم
با تشکر و احترام
بیایید تمام فیلمهای آبدوغ خیاری این خود فروشان رو بایکوت کنیم تا یاد بگیرند بعضی چیزها شوخی بردار نیستن. ببینیم اگر مردم پول ندن که فیلمهای این آشغالها رو تماشا بکنند چه کسی بهشون کار میده!
ما انتظاری از شمقدری و شریفی نیا و امثالهم نداریم!!اگر به اوتادی حمله شد دلیلش توقع از افرادی است که بعنوان هنرمند نزد مردم ارج و قربی دارند،امیدوارم خبر تکذیب شود ضمن اینکه نان شب دلیلی برای فاحشگی هنری نیست
آرش عزیز
این هنر نیست که نان را قسمت کرده است
این نان است که هنرمندان را قسمت کرده است…
و هیچ هنرمندی چون استاد محمدرضا شجریان به مخالفتی چنین علنی با “آمران” نپرداخت.نان آنان که کورند و کر آجــر باد و نزد خلایق رسوایشان کناد.
نه آقای حجازی
من هم حرف شما رو قبول ندارم
لیلا اوتادی بخاطر نان شبش اینکار را قبول میکند درست … ولی پس سر ارزشهایمان چه بلایی آمده
مگر ندا های ما حق زندگی نداشتند ؟؟؟
مردم با اینکار باز هم نشان دادند که دست از مبارزه بر نداشته و هنوز هم خون ندا برایشان سرخرنگ و تازه است . . .
خب این کارا نشون میده دیگه جمله ما بی شماریم درست نیست ما دیگه بیشمار نیستیم
خانم فرح اعتراضی دیگه وجود نداره همه نا امید شدند بابا یه کم منطقی نگاه کنید خودتون رو گول نزنید.
در اين فضاي امروزي تهران چيزي جز اعتراض نمي بينم ، اما اعتراض عميق و ريشه داري در خلوتهايمان ، انگار كه فقط خودمان صداي خودمان را مي شنويم ، پچ پچ . ديگر فقط در اين حد . ولي اعتراض هنوز به قوت خود باقي است .
در موسسات نشر دولتي شان كتابهاي فرمايشي و سفارشي دو فوريتي است كه جان همكاران به اصطلاح انتشارات را به لب آورده : كتابي براي سفر شيرازش ، كتابي براي …. هجوم تبليغات رسانه اي و فرهنگي به نفع خودشان ، چون چاره اي برايشان نمانده است ديگر !
چند وقت پيش داستان كوتاهي از يكي آنها خواندم درباره ي ندا ، داستاني كه بايد به سرعت چاپ مي شد …
اين تنها راه مبارزه ي آنهاست : دروغ
منم با فرح موافقم!
این پاراگراف را از برای آن نبشتی که فکر می کنم در غربت فاز تنهایی و فراموش شدن برداشتی
نه عزیزم!
من و خیلی های دیگه, بعد از شهدا و زندانیان, به یاد شما مهاجرین اجباری هستیم
و دیر یا زود وطنمان را پس می گیریم
salam arash jan,,,faghat khastam begam az samime ghalb baraye adamhaye ke be in shedat be bazigar va avamele joloye dorbine in film hamle kardand moteasefam,,,,kodom yeki az in adamha midonan film nameye in film dastane chie?man yeki az bazigaraye aslie in film hastam va yek irani,,,in film harfe milyonha iranie ke hichvaght nemitonan bezanan,,,,va faghat haghayegh,,,fek mikardam ke kheili azamon hemayat beshe vali in tor ke peydast dostan hamvatane man bi etela daran hamechio kharab mikonan,,,be sherafatam ghasam mikhoram tak takin adamha vaghti in filmo bebinan ,tak tak in ensanhaye ke be ma fahashi kardand ,avalin nafari hastan ke dar salon cinema baramon dast mizanan va ashk mirizan,,,,beheshon beroson ma be hemayateshon niyaz darim baraye bazgoye haghayegh
سلام و خسته نباشید
خوشحالم که وب سایت شخصیتان را دیدم… ومفتخرم که این نوشته را برای نویسنده ای شجاع چون شما می نویسم.. خواستم بگویم در این ولایت غمبار کسی آن همه کابوس و زجر را فراموش نکرده اما مردم راه دیگری برگزیدند.. هر اعتراضی نیازمند رهبری شجاع است و موقعیت مناسب.. آن همه فریاد از احساسات بچگانه نبود که یک شبه فروکش کند… زخم سالها محنت و بی عدالتی بود که سرباز کرد… ندا و سهراب و هزاران جوان آزادی خواه این مملکت برای همیشه با ما هستند.. و قلبمان با یادشان می تپد…. آری امسال لیلااوتادی کاره ای نیستند.. اما آیا خداوند بزرگ انسان را دارای اختیار نیافرید… دروغ گفتند ،جنایت ها کردند ،کشتند ،آتش زدند،نابودکردند و حتی مرد نبودند که بگویند ما بودیم… لااقل داغ این ملت را تازه نکند… آنها که ایشان را قبول دارند و مثل سگان بارگاهشان دم تکان می دهند که قبولشان دارند ، به باقی مردم کاری نداشته باشند.. مردم چون بغضی هستند در حال انفجار ، آماده برای فریاد، و آنها نمی داند… و شاید این هم کار اوست که ظالم نمی بیند تا تابود شود
خیلی دوستتان داریم و خواننده همیشگی آثارتان هستیم.. حق نگهدارتان
به امید روزی که ایرانمان آباد و آزاد گردد…
خانم اوتادی هم مثل میلیون ها نفر در ایران، گرفتار تأمین نان شبش است.
مطمئنی؟ من دورا دور می شناسمش. به نسبت 26 سال سن موقعیت مالی خیلی خوبی داره. خیلی بهتر از خیلی ها…
هرچند کسی هنوز فیلم را ندیده، شاید هم، خدا را چه دیدید، به بیان حقایق پرداخت…
یعنی شما حقیقتا از شمقدری انتظار به تصویر کشیدن واقعیت را دارید؟؟؟ چه خیال خامی….
“شجاعت آن است که نه به دیواری به کوتاهی دیوار دختری ۲۶ ساله، که به دیواری به بلندای ابر تاریکی حمله ببریم که چو دیوار ایستاده پیش چشمانمان، برخاسته از گرمگاه سینه ی خودمان. شجاعت آن است که خودمان نشویم اهالی شهر سنگستان.”
زیبا و تاثیر گذار است , چه افسوس که ارزش پول و شهرت و جاه و مقام از شرافت و ارزش های انسانی فزونی یافته…
اینجاست که باید از مرگ ترسید
اینجاست آن سرزمینی که احمد شاملو هم از مردن در آن ترسید
جایی که مزد گورکن از آزادی آدمی بیشتر است.
سلام به آقای حجازی عزیز! دیشب توی فیسبوکم نوشتم:
” قشنگ حساسیت هامونو شناخته اند و هربار با یه موضوعی سرگرم می کنن! این وسط یکی هم له بشه،چه باک! این بار لیلا اوتادی! مگه میشه با یه خبری که اصلاً معلوم نیست با چه میزان دقتی و با چه هدفی به این شکل تنظیم شده و اساساً تا چه حد صحت داره اونم راجع به چیزی که اصلاً هنوز اتفاق هم نیفتاده، یه دختر جوان رو چنان مجازات کرد که دیگه حتی پاش رو هم از خونه اش نتونه بیرون بذاره؟ این چه ظلمیه که یه جامعه در حق یه آدم مرتکب میشه؟
تازه حتی اگر هم موضوع اون فیلم صحت داشته باشه ما حق نداریم تا قبل از اینکه ساخته بشه هیچ قضاوتی بکنیم. اگه باور نمی کنید برید دفاعیه ی جعفر پناهی رو بخونید تا بدونید فیلم نساخته رو نباید قضاوت کرد. اگرچه من امروز می بینم از اون هم گذشته ایم و داریم به سختی مجازات می کنیم
جالبش اینه که یک چنین ظلم و بی عدالتی ای رو داریم به خیال عدالتخواهی و حق طلبی مرتکب می شیم.
بعد همیشه ی خدا به خاطر همین هیجانزده شدن پدر صاحابمون رو هم در آورده اند و جنگ و بدبختی و فقر رو بارمون کرده اند و خودمون هم اصلاً حواسمون نیست! ”
و الآن خوشحال شدم مطلب شما رو که در لحظات آخر همراه ندا بوده اید خوندم که از زاویه مشابهی به موضوع نگاه کرده اید.
ای کاش ما ملت یه زمانی به خودمون بیایم که ظلم یک جامعه به یک شخص بسیار ناگوارتر از ظلم یک شخص به یک جامعه است. یک جامعه اگه تصمیم بگیره به راحتی می تونه ظلم شخص ظالم رو از خودش دور کنه ولی یک شخص هیچ راهی برای دور کردن ظلم یک جامعه از خودش نداره
من هم همیشه همین دلایلی که شما میاوردید رو میاوردم اقای حجازی.. همیشه از همه اینها دفاع میکردم تا میگفتن مگه شجریان و انتظامی نبودن مگه بنی اعتماد و… ها رفتن دستبوسی؟
میگفتم اونها تامینن اونها خیلی بزرگتر از این حرفها هستند اونها محبوبیتشون چندین و چند برابر این هنرپیشه ها و هنرمندهاست.. من از معصومی دفاع کردم از لولایی دفاع کردم از شهاب حسینی دفاع کردم و مخالف بودم که توهین بشن یا تجریم بشن(البته افرادی مثل شریف نیا حسابشون جداست اون ادم جزوی از خائنینیه )
من هم قبول دارم رحفتون رو که با فحش علیه اوتا دی ها اتفاقی نمیفته و کرامت انسانی زیر سوال میره. قبول دارم اینها به نان شب مجتاجند! اما گاهی گاهی شرف چیز خوبیست که اینها ندارند…
و اما… اعتراض ما هیجان نبود که فروکش کند.. مردم ساکت نیستند.. مردم صبورانه و ارام قدم برمیدارند تا تکرار اشتباه 30 سال قبل نشود.
هیچ رسوبی نیست … این رو میشه از مین فیلم ساختنها و سناریو سازی ها دریافت..
کدام مادری ساکت شده؟ هنوز مادران عزادار به فعالیتهاشون ادامه میدن…
به نظر من اینکه همه میگن شکل اعتراض عوض شده، فقط یه توجیهه. من که چیزی نمیبینم که نشان از اعتراض باشه. فقط میبینم روز به روز ایران داره داغون تر میشه. جوونا همه دارن میرن. یعنی چاره ای جز رفتن نمیبینن. و دارم فکر میکنم به اینکه ایرانی که یه روز بهش افتخار میکردیم اینقدر پر از آدم …. شده که داره کم کم مایه سرافکندگی میشه.
من با تو خیابون ریختنم موافق نیستم . از دل خوشم نیست که میگم به این دوست عزیز که این یه توجیهه (از فامیل خودم سال 62 و سال 68 نزدیک 10 نفر اعدام شدن و 50% اونا زندان بودن. و الانم یکی از اقوام فراریه ) و این رعب و وحشت رو حس میکنم. ولی من از بعد از سرکوب های وحشتناک هیچ اقدامی که مبنی بر عوض شدن نوع اعتراش باشه ندیدم.
من با آقای حجازی کاملا موافقم.
امیدوارم مردم یه کم به خودشون بیان (البته این خورده رو به خودمم میگیرم)
مردم انتقام خون های ریخه شده را خواهند گرفت
آرش جان،
با نگرش ات مبنی بر این که : ” مثل هر هیجان دیگری، کم کم فرو نشست و رسوب کرد … مادرانی که فرزندانشان را از دست داده بودند، دست از اعتراض برداشتند… مردم، گرفتار تأمین نان شب، به سر کارهایشان برگشتند … اعتراضات مدنی هم فروخفت … ” از اساس مخالفم، اما این امکان محدود “درج یک نظر” عرصه ای برای تبادل نظر نیست. فقط مایلم این را گوشزد کنم که وقتی دیگران را نصیحت می کنی که: “اولا که اول بگذارید خبر صد در صد تأیید شود تا یک وقت بازی نخورید”، یعنی در واقع آنان را از پیش داوری بر حذر می داری، ایکاش خودت هم در مورد لیلا اوتادی کمی بررسی میکردی (که بسیار ساده بود) و در نتیجه نمی نوشتی “خانم اوتادی هم مثل میلیون ها نفر در ایران، گرفتار تأمین نان شبش است”!
ایشان دختر لوس و عزیز دردانه یک خانواده بسیار ثروتمند است و صرفا به عنوان نمونه به اطلاعت می رسانم که با مجموعه ای چند ده میلیونی از وسایل گران قیمت عکاسی دور دنیا از جمله فرانسه، اتریش، ایتالیا، تایلند، خاور میانه و … راه می افتد و مثلا بعنوان عکاس حرفه ای! از سی، چهل مکان مذهبی عکس می گیرد و بعد در تهران با هزینه ای زیاد نمایشگاهی از آثارش (کذا!) برگزار میکند که برایش دیناری هم درآمد کسب نمی کند و فقط عطش بیمارگونه اش را برای شهرت کمی تسکین می دهد (فیلم و خبرش را به راحتی میتوانی در اینترنت پیدا کنی).
آرش عزیز، از تو انتظار می رود در اظهار نظر بیشتر مراقب باشی.
خیلی خواستم مودب باشم
حرف یامفت نزن، به صرف اینکه بنا به هر دلیلی اونجا بودی حقی بهت اهدا نمیشه
بنا نیس شرف خودتو مردمتو واسه پول به حراج بزاری، می گفت نه، عزیز میموند اونا هم تهش یه بسیجی دهن گشاد گریم میکردن،مثه مانور
من با فحش موافق نیسم، اما بذاریم هر کی به زبون خودش اعتراض کنه
آقای حجازی با همه احترامی که برای شما و شجاعتتان قائلم با نظرتان به چند دلیل مخالفم
اولا با نویسندگی شمقدری و گزارش کوتاهی که از فیلمنامه مطرح شده به هیچ وجه قصد بیان حقایق وجود ندارد و احتمالا ندا آلت دست بیگانگان معرفی خواهد شد و مسلما یکی از همین ناهنرمندان قرار است نقش شما را بازی کند و به بیننده بقبولاند شما ندا را کشته اید!
دوما اینکه اگر مردم ندا را فراموش کرده بودند الان باید شاهد بی تفاوتی مردم در برابر این سناریو می بودیم که میبینیم چنین نیست.
سوما از نقش بازدارنده چنین کمپینهایی نباید غافل شد.بنظر من کسانی مانند اوتادی باید بدانند نان به نرخ روز خور بودن عواقب ناخوشایندی به دنبال خواهد داشت و بهتر است مقابل یک ملت قرار نگیرند
نکته آخر هم اینکه مسلما همه عوامل فیلم بنظر مردم منفورند اما اوتادی قصد بازی در نقش سمبل مقاومت یک ملت را دارد و مسلما با موج مخالفت بیشتری همراه خواهد بود.
درود به هم وطن گرامی
ما که هر چه در کامنت و ایمیل و نصیحت دوستانه و بلاگ نویسی به این نوع برخورد خرده می گیریم چسبانده می شویم به قماش دشمن!! شاید از زبان شما افاقه کند
این وقتی غم انگیزتر می شود که یک خبرنگار و مثلا ژورنالیست در صفحه فیس بوک یا وبلاگ و وبسایتش فحاشی را شروع کند
آن وقت است که بقیه جوگیر می شوند و یادشان می رود پروانه معصومی و لیلا اوتادی ژولیت بینوش نیستند که یک دنیا برایشان کف یزند یا نان شبشان را تا ابد از همان فیلم اول در آورده باشند.در مملکتی که برای زن سعید امامی پرونده روابط نا مشروع درست می کنند ببینید بر سر این بندگان خدا که بلاخره از مردم عادی هستند و پرونده شان نیازی به ساختن ندارد و خود ساخته است چه بلایی می آورند؟ امیدوارم این خانم هم مجبور نشود بازی کند
از یک فرد فرهیخته به غیر از این هم انتظار نمیرفت که بنویسد. بسیار زیبا و منطقی بود اما شاید یه کم زیاد از حد خوشبین. فیلمی که در جمهوری اسلامی ساخته شود آنهم با بازی شریفی نیا و غیره بازی , در رجا نیوز تبلیغ شود. حتی به احتمال 1 دهم درصد هم نمیتواند بویی از واقعیت ببرد. اینبار قصد دارند که با سوء استفاده از گروهی هنرمندان (تا بحال محبوب, در آینده منفور) بلکه این داستان سرتاپا دروغشان را حداقل به خورد توده های مردمی بدهند. همه که با سواد و آگاه نیستند که تحلیل کنند, شاید باورشان شد!!! حتی اگر 5 درصد مردم هم باورشان شود برای جمهوری اسلامی ارزش این را دارد که به فاحشه های فرهنگی امثال شریفی نیا و لیلا اوتادی که تا بحال دستمزد های زیر 20 ملیون تومان میگرفته اند مثلا حتی نفری نیم ملیارد تومن بپردازد چرا که برای دولتی که از کیسه ملت ملیاردها دلار در لبنان, فلسطین, کشورهای آمریکای جنوبی و حتی خرده کشورهایی که کسی نامشان را هم نشنیده, خرج مثلا چند ملیارد تومن برای یک فیلم و احتمالا (تحمیق) کردن حتی 5 درصد مردم واقعا ارزشش را دارد! حساب ما با این دولت معلوم است, بر این فاحشه های فرهنگی هم همانطور خواهد رفت که بر رضا زاده, قطبی, شریفی نیا و افتخاری رفت. فرق فاحشه خیابانی به این فاحشه های فرهنگی این است که اولی تنش را میفروشد, دومی شرافت انسانی و وجدانش را! دستمزدش را از شخصی میگیرد که به او سرویس داده, دومی از کسانی که دستشان تا آرنج به خون ملت آغشته است. حالا وظیفه ما این است که هزینه های اینطور فاحشگی را بالا ببریم. البته کاملا موافقم, ما نباید فقط با لیلا اوتادی برخورد کنیم, کلیه بازیگران, کارگردان و هر شخص دیگری که در این پروژه دست دارد سزاوار توجه ویژه است تا بر آن همان رود که بر شریفی نیا بر روی سن رفت و بر قطبی در آپارتمانش در دوبی!!!!
این مطلب هم گزارش دیشبه. بد نیست 🙂
http://fekr.1fenjan.ir/1389/%D8%AA%D9%88%D8%AD%D8%B4-%D9%85%D8%AF%D8%B1%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%87%D8%A7/
با نظر فرح كاملا موافقم
آقاي حجازي اين شكل اعتراض كه عوض شده
قرار نيست و نبود كه با هيجان و احساسات حق طلبانمون به ليستي كه شما هم اشاره كردين(كه حتي تحمل خوندن اسماي شريفشونم نداريم) اضافه كنيم
اين بار هيجان ما پشت خردمونه و سلاحمون دانستنمون, اين بار تا ندونيم گامي بر نمي داريم
گرچه تا زمين هست و آسمون نمي زاريم خون ندا و نداها, سهراب و سهرابها پايمال بشه چه بدست بازيگرا و كارگرداناي فرصت طلبي كه شما به نون شب چند(صد) ميليونيشون اشاره كردي چه بدست كساني بي مرام و بي شرافت تر…
همهٔ صحبتهایتان متین، ولی لطفا توجیه نکنید که ایشان بخاطر نان شب قبول کردند، وضعیت مالیشان بد نیست، نان آور خانواده هم نیستند، در ایران مردم کلیههای خودشان را برای نان شب میفروشند، ایشان همان شرافت و کرامت انسانیشان را، من ۲۴ سال دارم، هم نسل ندا و این خانوم، از قیافه هم الهی شکر بهره بردم، اینکه راه کدام را انتخاب کنم به قلبم بستگی داره نه قیافه ام!!
فقط شکل قضيه عوض شده وملت بقول بچه مفعولهاي بسيجي ديگه ” سوسول ” نيستن وحالا فهميده اند که زبان صحبت با اين رژيم فقط زبان آتش وتفنگ و کوکتل مولوتف …. است ودرمورد خانم اوتادي ايشان کيس مناسبي براي فيلم پورنو هستند که آن شرفش بيشتر است !
اقای حجازی برادر عزیز
به شرافت شما احترام می گذارم.هر روز هم که از خیابان صالحی می گذرم بی تاب دیدن ان پست کوچک برق هستم که در حوالی محل شهادت نداست وبا اینکه مرتب ان را رنگ می کنند هر روز از دود شمع هایی که به یاد ندا روشن می کنند سیاه می شود.با ذیدن ان دلم ارام می گیرد!
صداها خاموش شده اند ولی نداها نه! نداها در دل تمام ان مردمی که سال گذشته رنجهای فرو خورده سی سال فریب و دروغ را با سکوتشان در خیابان های تهران فریاد کردند همچنان جاریست!و چون جاریست هر از گاهی به شکلی نمود میدهد.
حق این مردم است که به شخصیتی که, اوج هرزگیش او را به لجن مال کردن سمبل مظلومیت حرکت اعتراضی مردم واداشته,اعتراض کنند. کمترین حق شان است!
ان هم در فضای مجازی! نه در واقعیت که امثال ایشان نظر کرده اند و فردا جهت قبولی طاعات
و عبادات با پوشیدن چادری بر روی ناپاکی هایش خدمت اقا شرفیاب می شوند و مورد تفقد قرار می گیرندو واین خانم 26 ساله در ذیل توجهات ایشان مشغول هرزگی با پول بیت المال می گردند.
چرا نباید اعنراض کرد؟
آقای محترم از كی تابحال نداشتن نون شب دليل موجه فروش انسانيت و شرافت شده. شايد كسی بدنش را آن هم برای مثلاً نجات فرزندش بفروشد. ولی فروختن روح و شرف به اين راحتی نيست.
درضمن ايشان جداً محتاج نون شب است؟؟؟؟؟ از آرايش صورتش كم كند، گرسنه نمیماند. اگر هم بگوييد مجازی گفتيد محتاج نون شب است، كه پس خامنهای و احمدینژاد هم بطور مجازی نون شب نداشتند كه كودتا كردند و مردم را به خاك و خون كشيدند. بالاخره نياز هر كس به نون با ديگری تفاوت دارد.
كلاً آقای عزيز استدلال خوبی نبود و مجبور نبوديد وقتی منطقتان ضعيف است، آنرا منتشر هم بكنيد.
به نوشته هاي احساسي و بي انديشه تون ادامه بدين ……
هر چقدر هم که قبول این واقعیت سخت باشه برام باید بگم این حرف که “شکل اعتراض عوض شده ولی اعتراض وجود دارد” هر روز بیشتر داره مثل یه سوپاپ اطمینان جدید خودش رو نشون میده… فراموش نکنیم که کسانی که امروز به ظاهر با فروتنی رهبریت جنبش سبز رو بر عهده گرفتن همون کسانی هستن که سالهای سال در سمتهای مختلف با این حکومت همکاری داشتن
فکر می کنید برای این حکومت سخت بود که فروش قهوه تلخ رو ممنوع بکنن؟ یک زندانی آزاد می شه تا در خوشحالی کوتاه مدتمون فراموش کنیم صد ها زندانیه دیگه رو… یک حکم اعدام به حبس و تبعید تبدیل می شه تا فراموش کنیم عزیزانی رو که پرپر شدند… وعده مهدی موعود و بهشت برین می دن تا ذلت امروز و اینجا رو اسونتر تحمل کنیم…
به خودمون دروغ نگیم… شکل اعتراض ها عوض نشده… ملت ترسیده و خسته ان
یک بازیگر خوب باید برای نقشی که بازی میکند به باور برسد
اگر خانم اوتادی تا به حال هم به حقانیت سبز باور نداشتند
حالا با بازی در نقش ندای عزیز (البته اگر بازیگر خوبی باشند) به باور سبز خواهند رسید تا که بتوانند ندای سبز ما باشند
بازیگران نقشهای سرکوبگر (البته بخوانید با بصیرت!) نیز باید به باور کودتا و سرکوب با نیت تمامیت طلبی برسند پس باز هم حقیقت را در خواهند یافت چرا که اگر به این باورهای مشمئز کننده نرسند نقششان هیچ گاه به قول خودشان “در نمیاید” و کارنامهٔ حرفه ایشان با یک بازی ضعیف سیاه تر و لجن مالتر میشود
پس باید حقیقت را باز عریان ببینند تا باور کنند تا بازی کنند
آخر با حقیقت که نمیشود بازی کرد ولی باید حقیقت را بازی کرد!
این فیلمها خود نقض غرض خویشند چون در لحظات تولید، حقیقت در سکوتها و نگاههای تولید کنندگان موج میزند.
کارگردان در نگاهش میخواهد که پاک باشی و حقت را بخواهی و بدانی که کودتاگر کیست تا ندا باشی
و نفرینی و پلید باشی تا بصیرت در بازیت موج بزند!
از یادمان نرود با هر حرکت کودتا مشتی آدم سبز میشوند
با هر حرکت جهنمیان بوی تعفن از زیر پتوی کودتا به مشام آدمهای بیشتری میرسد
روحت سربلند بعد و هست ندا جان که خونت همانطور که پهنهٔ صورت زیبایت را پوشاند پوشش حقیقت را هر لحظه کنارو کنارتر میزند
harafye aghaye hejazi poor jaye ta’amol dare!
chon shakhsan khe;li ghabooleshoon daram aghaye hejaziyo…
ama leila otadi ham khodesho vase hame kharab kard…
شجاعت آن است که نه به دیواری به کوتاهی دیوار دختری ۲۶ ساله، که به دیواری به بلندای ابر تاریکی حمله ببریم که چو دیوار ایستاده پیش چشمانمان، برخاسته از گرمگاه سینه ی خودمان. شجاعت آن است که خودمان نشویم اهالی شهر سنگستان.
درست است آقای حجازی! ولی این حاصل همون بغضیه که گفتین. ما مردم دیگه همه چیز رو از یاد بردیم. انسانیت، خرد، احترام، صبر و خیلی چیزایی دیگه. اینم تقصیر خودمون نیست! وقتی با ما اینگونه رفتار میکنند راهی جز این نمی یابیم. این رفتارهای نابخردانه فقط و فقط نتیجه خفقانی ایست که خود شما نیز به آن اشاره کردید.
ک: یکی از شیوه های حکومت های دیکتاتور بد نام کردن روشنفکر و روشنگری است. این کار را به شیوه های ماهرانه انجام می دهند. یکی از این راه ها مخالف نشان دادن روشنفکر با چیزی است که تقریبا همه مردم یا عقل عمومی با آن موافقند. مثل سرگرمی. مثل مهران مدیری که در هنرمندی و توانمندی هایش شکی نیست. دیکتاتور می خواهد بباوراند که اگر کسی با اندیشه ای که بیشتر مردم به آن باور دارند مخالفت کند. اگر قصد آگاهی رسانی دارد. مردم را احمق نادان و فریب خورده می داند. اما هیچ وقت نمی گوید روشنگری آنگاه با ارزش است که خرد عمومی در باوری به خطا رفته باشد. مگر تاریخ هزاران بار فریب خوردن بخشی بزرگ از جوامع بشری را ندیده است که با هدایت تمامی خواهان و فریبکارانشان بزرگترین جنایات بشری را ناآگاهانه یاری داده اند و یا برآنها سرپوش گذاشته اند. دیکتاتور ها می باورانند که روشنگری توهین به شعور مردم است.
دو: مردم ما خسته و زجر کشیده اند. نتوانستند حقوق از دست رفته شان را با فریاد های خیابانی به دست آورده اند. بهت زده اند و راه حلی نمی یابند. اما درونشان سر شار از انرزی و خواستن است. دیکتاتور این را خوب می داند. این اعتراض را هدایت می کند و انرزی آنها را در جایی به کار می گیرد که آسیبی به آنها نرسد و هزینه کمتری برایشان داشته باشد. مردم را گل اقایی می کند. مردم از این هفته نامه شاد نبودند که می خنداندشان. این روی قضیه بود. مردم فریاد اعتراضشان را از گلوی کسی می شنیدند که حرف های دلشان را می زند و البته از حاشیه امن برخوردار است. و باز صد البته از هیچ خط قرمزی عبور نمی کند. به قهوه تلخ روی می آورند تا کام تلخشان شیرین شود. قهوه تلخ را دانلود نمی کنند تا مشت محکمی بر دهان حکوت ستمگر زده باشند. آقایان هم با آنها هم بازی می شوند. می باورانند که قهوه تلخ دیدن مخالف خواست آنان است و اینکه استقبال از این “سرگرمی” بزرگترین ضربه ها را به پیکر آنان خواهد زد. پس انتظار هم نداریم آقای مدیری سی دی هایش را به آنان تقدیم کرده باشد.
سه: روشنفکری در ایران زبان توده را نمی فهمد. این رمز موفقیت کسانی بود که بجای اینکه آمریکا را امپریالیسم بداند آنرا شیطان بزرگ خواند.
پایان: ربط دادن فاشیسم با مدیری کار بی ربطی نیست. زمانی از گشتاپو و رادان استفاده می کند و جایی از ریفنشتال و مدیری. کار کردن هم در زمان اعتراضات گناهی نیست. اما نان را از چه راهی درآوردن قابل پرسش است. اینجاست که ارزش کسانی که هستی خود را بر سر آرمانشان گداشته اند در برابر کسانی که آگاهانه نان مزدوری تمامی خواهان را می خورند و در خدمت آنان هستند بارز می شود. از روشنفکران بد اخلاق و مردم نفهمی می گویم که جان و مالشان را در راه اگاهی رساندن به مردم به سخره گرفته اند. نه شعور مردم را.
http://www.facebook.com/notes/kaveh-eghtesadi/badam-tlkh-gl-aqayy-dygr-w-swpapy–bray-mrdm-sadh-dl-ayn-khak-kh-ba-aftabgwn/155239457852321
سلام،
از نان شب گفتید، تفاوت بین کسی که تنها و تنها به بهانه احتیاح به نان شب روسبی گری را پیشه می کند و کسی که رزق و روزی خود را از راه نظافت خانه به خانه کسب می کند، چیست؟
فرمودید ،شاید فیلم خوبی شد، به نظر شما ،این امکان وچود دارد که در امروز ایران و در حالی که مردم ساکن ایران از پست کردن خبر سیاسی حتی در فیس بوکشان، واهمه دارند_ مردمی که نام بردم منظورم همان کسانیست که در همه تظاهرات های خیابانی شرکت داشتند _ فیلمی منطبق بر واقعیت مجوز ساخت دریافت می کند.
من شخصا با حمله موافق نیستم، به نظر من از انسانها در حد خودشان باید انتظار داشت ، فقط دلم می خواد به داریوش ارجمند بگم ،دیگر نوای ای ایران سر نده.
nazaretun ghabele ehteram va setayesh ast….mamnoon…
قبول دارم که مهمتر از هنرپیشه فیلم کارگردان و تهیه کننده هستند اما باکمال احترام برای شما اقای حجازی اینکه خانم اوتادی (یا هر هنپیشه دیگری )به خاطر نان شب چنین کاری رو قبول کنه غیر معقوله.اولا”من وشما به خاطر نوع شغلمون ادم های محتاج به نان شب بسیار دیده ایم همکار عزیز وهیچ کدام اونها شبیه خانم اوتادی نیستند. دوما”اگر این کار رو به علت اعتقادش انجام بده(واقعا”با سناریوی دولتی ها موافق باشه)به نظر من بهتره تا اینکه به خاطر پول یا سایر پورسانتهای دیگه….که تا یادم میاد این مملکت هرچی زخم خورده ازاین ادم های نون به روز خور است …
باور کن کسانی هستند که اون ها رو تهدید به مرگ و یا شکنجه میکنن وگرنه لیلا هم فهم داره، ساخت این فیلم رو باید زیر سوال برد . مسئولان تهیه کننده و دیگر عوامل.
جناب دکتر
متاسفانه باید ضرب المثلی بزنم
اصفهانی ها می گویند، چی، چی رو میجوره؛ آب گندیده گودالو؟
اینکه گشته اند بین این همه خوشگل بازیگر (به نقل از یکی دانشجویان تئاتر دانشگاه تهران: با برقراری رابطه جنسی با شریفی نیا وارد دنیای بازیگری شده اند- این شنیده مربوط به مدت ها قبل از انتخابات 88 و ماجراهای آن است) این رو انتخاب کرده اند، دلیل خوبی است؛ محتاج نان شب نیست، دلتان نسوزد، خیالتان راحت
اين خانم بازيگر نيست
صدقه سر فساد حاكمه تونسته به اين مرحله راه پيدا كنه
وقتي تو يه مملكتي آدمهاي بااستعداد نتونن عرض اندام كنن و مجبور بشن برن ديار غربت يا از يه راه ديگه با بدبختي امرار معاش كنن
يه عده امثال اينا ميان ميشن بازيگراي سينماي ايران اشغال شده
به هر حال به نظر منم زيادي تا به اين خانم بها داده شده و درباره ش حرف زده شده
به نظر من كه ارزش اينهمه توجه را نداره
بسیار متین بود
کاش قبل از اینکه تحریک اعصاب بینایی هیجان زده مون کنه از قدرت تمییز و تفکر استفاده کنیم.
هنوز نفهمیدم دلیل سفر نامزد ندا به اسرائیل و ملاقاتش با اون مقام اسرائیلی چی بود..!!!
آرش حجازي عزيز
خيلي نزد خدا عزيز بودي که فرشته آزادي ندا در دستان شما جان بجان آفرين تسليم کرد و اينکه متن خوبي نوشته ايد که بسيار آموزنده و بجاست ولي من هم مانند فرح عزيز معتقدم نوع اعتراض عوض شده حالا مردم با سکوتشان خواب راحت ظالمين را گرفته اند من معتقدم اين جانيان از بغض مردم بمراتب بيشتر از اعتراضشان هراس دارند به اميد ايراني آزاد سبز باشيد.
من هم لیلا اوتادی نه می شناسم نه فیلمی از آن دیده ام اما عمل او در حد یک تن فروشی است: تنزل هنر به بیانیه سیاسی نظامی مستبد. انتظامی و نصیریان اگر امروز اعتباری دارند و قادرند خودشان فیلمنامه را انتخاب کنند برای این است که در پیشینه هنری شان تن به این تن فروشی ها ندادند و اعتبارشان را بیش از هنرشان از مزدم کسب کردند
با درود به آرش حجازی عزیز
موافقم باید اعتراض کنیم و قاطعانه برخورد کنیم ولی به دور از توهین فحاشی و حرمت شکنی نباید یادمان برود که ما سبزیم و ادبیات سبز با بقیه فرق دارد ما با راهپیمایی سکوتمان در کمال آرامش صلح و تنها با سکوت دنیا رو تحت تاثیر خودمان قرار دادیم سبز میمانیم و برای کرامت انسانی ارزش قائلیم و یادمان نمیرود که ادب مرد به ز دولت اوست
اول. قرار نیست هر هنرمندی که تو ایران وجود داره لزوماً هنرمند متعهد باشه، ما هم این انتظار رو ندارم که همه در برابر جنبش سبز ابراز ارادت کنن و براشو هزینه بدن
دوم . اما این به معنی نیست که هر کسی که حقیقت لخت رو زیر پا میذاره، وجدان هنریش فد…ا میکنه، نه تنها با مردم همراهی نمیکنه بلکه به روی خونِ پاکی از یه ادم رفته لجن پراکنی میکنه، خلاف اخلاق و شرافت انسانیه که سکوت کنیم.
سوماً اگر این خانم بازیگر سکوت میکرد و پول میگرفت و بازی میکرد اما نه تو فیلمی که تا این حد بار سیاسی و عقیدتی داره ملت بیکار نشسته بودن که بهش بد وبیراه بگن اما وقتی فیلمنامه رو میخونه و تصمیم میگیره بازی کنه یعنی خودش در یک کار عقیدتی شرکت داده این دیگه بی طرفی نیست! یعنی خودش به نحوی متعهد در برابر اون اندیشه کرده وبرای تثبیت و تاییدش قدم برداشته، همونطور که خلافش صادق بود یعنی اگر تو فیلمی در برای حقانیت ندا بازی میکرد خودشو متعهد اعلام کرده بود.اونوقت ببینم اگر ما تحسینش میکردم به عنوان موافق و مخالفینش تقبیحش میکردن بازم میگفتین شرافت انسانی کسی به بازی گرفته شده.
و در آخر وقتی کسی خودش از حالت بی طرفی در میاره و قدم در هر راهی میذاره مخالف و موافق پیدا میکنه، حالا چگونگی و لحن مخالفین بسته به میزان خشم، میزانی جرمش در نظر مخالفین و شخصیت مخالف هاش داره.
به این هم فکر کنین که اگر باز این استدلالتونه که این فقط یه هنرمند مزدور بیش نیست و فقط برای پول خودشو به هر عقیده ای میزنه نگید بهش هنرپیشه واژه “هنر” رو خراب کنید بگید فاحشه مغزی!
ده نه ده اینجوریم نیس آدم که هر نونی رو نمی خوره که کاری نداره اگه هر نونی خوردن داره بره هنرپیشه فیلم پرنو بشه
ز مترجمی توانا وانسانی شريف مثل ارش انطضاری جز اين مقاله متين نميرفت.گر چه ناگفته ها را گفتيد اما حيفم امد که اينرا اضافه نکنم که گويا شجاعان دور از وطن چون من شرايط خاص مردم داخل را به راحتی از ياد ميبرند قصد ندارم زشتی پزيرش چنين قراردادی را کوچک جلوه دهم اما به گمانم به خاطر نوع برخوردی که طی اين دو روزه با خانم اوتادی شد همه راههای انصراف ايشان از نقش افرينی در اين فيلم را بر او بستيم
قطا با اين بار تبليغاطی انصراف ليلا تبعات بسيار شديدی برای او خواهد داشت که کمترين ان اتهام همکاری با گروههای معاند و اقدام بر عليه منافع ملی خواهد بود
از سوی ديگر استفاده از توهينهاي جنسی توهين به مقام زن و نشان از عقب افتادگی ريشه دار اهانت کننده برامده از فرهنگ سنتی مذهبی است که قطا زيبنده قلم مبارزان راه ازادی نيست
به ياد داشته باشيم اگر چه ما بيشماريم ولی همچنان نيازمند ياری تک تک اعضای جامعه بوده و راندن افراد به اردوگاه خصم مرتجع نه تنها نشان هوشياری نيست که گاه تداعی خيانتی نا دانسته است