آقای صادق لاریجانی، اگر قوه قضاییه مستقل است، نگذارید خون بی گناه پایمال شود
جناب آقای صادق لاریجانی،
ریاست محترم قوه قضاییه،
شش ماه قبل، در تاریخ 30 خرداد ماه 1388، دختر غیرمسلح و بی گناهی به نام ندا آقاسلطان که در میان هزاران معترض در خیابان حضور داشت، در فاصله سه قدمی من به ضرب گلوله یک بسیجی کشته شد. به ندای وظیفه انسانی و حرفه ای خود به کمکش شتافتم تا شاید جانش را نجات بدهم. متأسفانه موفق نشدم و این دختر معصوم در کمتر از یک دقیقه جان سپرد.
چهار روز تمام در تهران خون جگر خوردم و روز 3 تیر 1388 از ایران خارج شدم تا برای ادامه تحصیل و نوشتن رساله ام به انگلستان برگردم. تصویر لحظه مرگ این دختر جهان را زیر پا گذاشت و دل میلیون ها انسان را به درد آورد. همزمان خبرگزاری فارس اعلام کرد که ندا زنده و در یونان است. آقای ضرغامی، رئیس صدا و سیما گفتند فیلم تقلبی است. کیهان گفت که خبرنگار بی بی سی عده ای را اجیر کرده که او را بکشند تا از او فیلم بگیرند. سفیر ایران در مکزیک اعلام کرد که سازمان سیا مسئول قتل نداست. بعد خبرگزاری فارس اعلام کرد منافقین او را کشته اند.
و در تمام این مدت، فوران خون جوشان از دهان ندا از جلوی چشمان من دور نمی شد.
آنگاه که دیدم حقیقت را مخدوش می کنند، آنگاه که دیدم خون بی گناه دارد پایمال می شود، آنگاه که دیدم دروغ سیطره می یابد، از آنجا که از کودکی به من آموخته بودند که راه در جهان یکی است و آن راستی است، تصمیم گرفتم لب به سخن بگشایم و حقیقت ماجرا را آن گونه که دیده بودم افشا کنم. در مصاحبه ای بر آنچه دیده بودم شهادت دادم. گفتم که ندا چگونه کشته شد، گفتم که لحظاتی بعد از مرگ او، و بعد از اینکه معلم موسیقی او جسد بیجان ندا را در اتومبیل پژو 206 رهگذری گذاشت و رهسپار بیمارستان شدند، مردم مردی را دستگیر کردند که فریاد می زد: “نمی خواستم او را بکشم.” گفتم که مردم پیراهن او را از تنش بیرون آوردند و کارت های شناسایی اش را که نشان می داد عضو بسیج است، مصادره کردند. اما بعد، از آنجا که نمی خواستند دست به خشونت متقابل بزنند و از سوی دیگر می ترسیدند او را به پلیس تحویل بدهند تا مبادا خود به عنوان معترض دستگیر بشوند، رهایش کردند.
و در تمام این مدت، فوران خون جوشان از دهان ندا از جلوی چشمان جهانیان دور نمی شد.
به فاصله دو روز، مأموران وزارت اطلاعات به دفتر کار سابق من در تهران رفتند تا درباره گفته های من تحقیق کنند، از همکاران سابق من بازجویی کردند، از اهالی محل پرس و جو کردند، ساعت ها با پدرم صحبت کردند، و سرانجام، پس از اینکه متقاعد شدند من جز حقیقت نگفته ام و اهالی آن محل همه بر گفته های من صحه می گذارند، با گفتن اینکه دیگر کسی مزاحم ما نخواهد شد، محل کار ما را ترک کردند.
اما یک روز بعد، صدا و سیما برنامه ای پخش کرد و در آن تمام گفته های مرا زیر سؤال برد. یک روز بعد، آقای احمدی مقدم، رئیس نیروی انتظامی، در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کردند که حضور من در صحنه مشکوک است و من از سوی وزارت اطلاعات و اینترپل تحت تعقیب هستم.
همان روز به اینترپل تلفن کردم و اعلام کردم که من فراری نیستم که تحت تعقیب باشم، و اگر می خواهند مرا دستگیر کنند، خودم نزد آن ها خواهم رفت.
یک روز بعد، اینترپل اعلام کرد که من تحت تعقیب نیستم و این ادعا دروغ بوده است.
روز بعد، آقای احمدی مقدم آنچه را در روز روشن گفته بودند، انکار کردند و گفتند خبرنگارها از ایشان نقل قول غلط کرده اند. این امیدوارم کرد که پس حتماً اشتباهی رخ داده و نیروی انتظامی عاملان اصلی این قتل را تحت تعقیب قرار خواهد داد.
یک هفته بعد، کارت شناسایی فرد مظنون در اینترنت منتشر شد: عباس کارگر جاوید. من هویت این فرد را تأیید کردم. تقریباً مطمئن بودم که نیروی انتظامی او را دستگیر و از او بازجویی خواهد کرد و از آنجا که نه فقط من، که ده ها نفر در آن روز در محل قتل ندا شاهد دستگیری این مرد بودند، روشن شدن حقیقت دشوار نخواهد بود.
یک هفته بعد، فیلمی از لحظه ای منتشر شد که مردم لباس این فرد مظنون را از تنش بیرون آورده بودند و رهایش می کردند.
و اما بعد، در کمال شگفتی مشاهده کردم که عده ای خانم بسیجی، در برابر سفارت بریتانیا تجمع کرده اند و خواهان استرداد من به عنوان قاتل ندا شده اند.
من هیچ نگفتم و فقط در وبلاگم از خداوند برای این گمراهان طلب بخشایش کردم.
یک هفته بعد، عده ای بسیجی دیگر، در برابر سفارت بریتانیا مضحکه ای به نام نمایش راه انداختند و مرا مأمور انگلیس در برنامه ریزی قتل ندا معرفی کردند.
باز من هیچ نگفتم، چرا که از کودکی آموخته ام که هیچ چیز نمی تواند حقیقت را شکست بدهد.
مدتی بعد فیلمی در اینترنت منتشر شد که در آن ادعا شده بود که ندا خود در قتل خود دست داشته است! و تمام صحنه مرگ او سناریویی ساختگی با شرکت خود ندا بوده، و بعد ندا در راه بیمارستان کشته شده است!
باز هم دندان بر هم ساییدم، اما کظم غیظ کردم و به خدا پناه بردم از شر دروجان. مدتی بعد، پس از قتل آقای علی حبیبی موسوی، خواهرزاده جناب آقای میرحسین موسوی، روزنامه کیهان شخص آقای میرحسین موسوی را برنامه ریز قتل خواهرزاده شان اعلام کرد! مطمئن شدم که قوه قضاییه دست کم در این مورد به وظیفه خود در مورد نشر اکاذیب عمل خواهد کرد.
در این مدت، با اینکه مدت هاست از مدیریت انتشارات کاروان استعفا داده ام، بیشترین فشارها را بر این انتشارات که هیچ دخالتی در شهادت من نداشته وارد کرده اند.
امروز (13 دی 1388) دیدم که روزنامه وطن امروز در صفحه 3 خود گزارشی از این فیلم بی ارزش تهیه کرده و در آن باز ادعاهای دروغین و شرم آور قبلی را تکرار و به گزارش پزشکی قانونی اشاره کرده است، گزارشی که هرگز منتشر نشده است، چرا که ندا بدون ارجاع به پزشکی قانونی به خاک سپرده شد.
جناب آقای لاریجانی، شما قاضی هستید. اگر مدعی استقلال قوه قضاییه هستید، در برابر این اتهامات اقدام کنید، نگذارید خون بی گناه پایمال شود، نگذارید تهمت و افترا زدن بی اساس مرسوم شود. تا به حال صدها روزنامه به جرم انتشار ساده ترین انتقادها توقیف شده اند، اما روزنامه وطن امروز با وجود نشر اکاذیب، بهتان و اتهام همچنان منتشر می شود. آیا این روزنامه به علت وابستگی اش به شخص آقای احمدی نژاد از هرگونه تعقیبی مصون است؟
مگر نگفتند محسن روح الامینی در اثر مننژیت جان سپرده است و بعد مگر پزشکی قانونی اعلام نکرد که او در اثر ضربات وارده به قتل رسیده است؟ مگر نگفتند دکتر رامین پوراندرجانی سکته قلبی کرده و سرانجام معلوم شد که مسموم شده است؟ مگر با اتومبیل نیروی انتظامی مردم را در ظهر عاشورا زیر نکردند و بعد گفتند فیلم جعلی است؟ فیلمی که با چند دوربین مختلف گرفته و با عکس های گوناگون تأیید شده بود؟ شما می دانید که مردم هرگز هیچ یک از این دروغ ها را باور نکرده اند و باور نخواهند کرد و این دروغ ها نه تنها هیچ تأثیری در فروکش کردن اعتراض ها ندارد، که بر لهیب خشم مظلومان می افزاید.
آرش حجازی
13 دی ماه 1388
با سلام
البته امیدوارم نامه ای که به جلاد لاریجانی نوشته اید جنبه سمبلیک داشته باشد چرا که این جلادان قانون و استقلال و از این حرفها سرشان نمیشوداینها در دایره قدرت جمع شده اند هرکسی که به این دایره نزدیک شود حکمش اعدام یا ترور است .
من در خانواده مذهبی بزرگ شده ام ولی از اسلام متنفرم نه به جهت محتوای آن نه بلکه بخاطر این گشاده دستی برای کشتار مردم توسط بزرگان دین و هرکس که احساس کند دین در خطر است بدون سوال و بدون محاکمه میتواند جان یک یا چند نفر را به همین سادگی بگیرد. در کمتر مکتبی چنین شقاوتی را سراغ دارید. من آرزوی موفقیت برای شما و تمام وطن پرستان دارم.
آرش عزیز . در کشوری که حتی رهبری و گزیده شدن برای ریاست جمهوری این چنین به وضوح با دروغ و تقلب است چه توقعی میتوان داشت؟ نازنینم آنچه به ما در بطن خانه به عنوان راستی و درستی یاد داده شده اصل زندگیست. اینکه حتی اگر پای جانمان در میان باشد جز درستی و راستگویی راهی نپوئم برای تک تک ما از نفس کشیدن هم مهم تر است. اما نازنینم متاسفانه در میهن ما اساس کار سردمداران بر پایه دروغ و تزویر و ریاست … این راه تنها راهیست که میشناسند.. این ریاکاری و تزویر و تقلب به قلب راست کرداران بیش از همه کس فشار میاورد.. گاه انسان حس میکند که در گوش ناشنوایی فریاد میزند.. نازنینم دروغ های ابلهانه این رژیم تنها ابلهانی چون خودشان را راضی نگه میدارد. از اینکه ساکت نشستی و فریاد مظلومانه ندا را جهانی کردی به تو نازنین افتخار میکنم.. تو تنها به وظیفه انسانی خود عمل کردی.. حال اگر شیطان صفتان این را نمیپسندند مارا باکی نیست زیرا که خورشید حقیقت را تا ابد نمیتوان پشت ابر های تزویر و دروغ پنهان کرد.. خورشید ماندنی و ابرها با ریدنی هستند..
درود بر شرفت آرش عزیز. مطمئنا خون به ناحق ریخته ی ندا و سهراب و تمامی شهدای جنبش آزادیخواهی مردم ایران به ثمر خواهد نشست و آزادی و عدالت و انسانیت را به ارمغان خواهد آورد.
واقعاً درود به شرافتت
آرش جان! ما تورا باور داریم و به خون بناحق ریخته ی خواهر شهیدمان ندا، تسلیم این دیوصفتان نخواهیم شد!
ريگي به كفشت نيست برگردو به دادگا ه مراجعه كن
آرش جان اتفاقا این کارشان خوب است این احمقها از شعور چون بی بهرند گمان میکند مردم هم مانند خودشان هستند آنقدر که این کارشان کمک به رسوا شدنشان میکند که محاکمه آن قاتل پست نمیکرد این هم از برکت ندای عزیزمان هست که خون پاکش گریبان اینها گرفته و مظلومیت او آتشی شده به جان این جاهلان پست فطرت ، عزیز پسرم تو مایه افتخار همه ما هستی و ما به داشتن دختری مثل ندا و پسری مثل تو افتخار میکینم تو امتداد صدای ندا هستی و شما از هم جدا نشدنی و هر دو سمبل جوان امروزی ایران و مطمئن باش آینده به شما تعلق دارد . در آغوش میگیرم تو را و دستانت را میبوسم
آرش عزیز
فقط وقتت را تلف کردی که برای کسانی نامه مینویسی که خود آمران این کشتارند
اشکالات فیلم “مستند” پخش شده اخیر در صدا و سیما (ساخته فردی به نام طوسي):
در فیلم مثلا مستندی که در مورد ندا آقا سلطان ساخته شده ادعا میشود عکس معروف ندا که خون از بینی و دهان او جاری شده و صورت ندامتمایل به سمت راست است این عکس در فیلم اصلی دیده نمیشود و این عکس ساخته فتوشاپ است اما در این فیلم
مبینید که اینگونه نیست و همان عکس را در فریمهای این فیلم بوضوح میبنید.
در فیلم گفت میشود که چیزی در دست ندا قرار دارد. در حالی که دست ندا خونی است. خون از پشت ندا سرازیر شده و به زمین ریخته شده است. احتمالا گلوله از جلو وارد شده و از پشت خارج شده و خونریزی شدید تر از پشت ایشان است (محل خروج گلوله معمولا جراحت بیشتری ایجاد میکند). احتمالا هنگامی که ندا به زمین افتاده یا قبل از آن دستش خونی شده. بعلاوه خون وارد چشم ندا هم میشود و اگر میخواست نقش بازی کند بصورت غیر ارادی واکنش (رفلکس) نشان میداد، و بگونای حرکت میکرد که خون را پس بزند.
آقای آرش، ممنون از حق گویی و حق جویی تان
به گفته خودتان، هیچ چیز نمی تواند حقیقت را شکست بدهد. داستان های تخیلی این توهم زدگان نیز تاثیری در حقیقتی را که به چشمانمان دیده ایم ندارد. به ما هم از کودکی آموخته اند که خون بی گناه عاقبت قاتل را رسوا می کند. ما هم مثل شما به انتظار می نشینیم.
I Salute you Dr.arash Hejazi. Amir from K.L.
اصلا حرف اینا قبوله و ندا رو منافقین(!!!) کشتن.بقیه رو کی کشت؟
با درود و سلام بر تو ای آرش عزیز
هر انسانی اگه حتی به اندازه سر سوزن وجدان داشته باشد می داند که حقیقت چیست و قتل ندا هیچ توجیهی ندارد و ما همه می دانیم که ریختن خون بی گناه توسط این افراد امریست عادی و هلاکتشان نزدیک است و در مورد جواب دوست عزیز که می گوید اگر راست می گویی به ایران بیای … این ها اگر گوش شنوا و چشمان حقیقت بین داشتن ای گونه مردم را انکار نمی کردند و به همه مای تهمت فنته گر و اغتشاشگر نمی زدند
جناب حجازی دیو صفتان خوب میدانند که اگر این رژیم از بین بره هیج جایی در ایران ندارند بنابر این برای اینکه بمانند و بیشتر چپاول کنند مجبورند دروغ سر هم کنند و راست گویان که سر قدرت نیستند همیشه متهم هستند. بنابر این شکایت جایی ببریم که ارزش آن را داشته باشند. لاریجانی هم غیر این دیو صفتان نیست و مقام قضاوت شریف تر از این هست که به این چاپلوسان نسبت داده شود.دقیقا میفهمم که این صحنه چقدر عذاب آور هست برایتان. تحمل کنید که روز نزدیک است شب با همهٔ تاریکی هاش رفتنی است
نام تو زمزمه دعاهای بعد از نماز های من است .
برایم مثل روز روشن است که روسیاهی برای ذغال ها می ماند.
طاقت بیار رفیق!
عجب قلم شیوایی داری آرش جان.
برای هرکس که سابقه ۵ دقیقه آشنایی با شما را داشته باشد امکان ندارد که این دروغها را باور کند. مردم ایران تصمیم میگیرند که از سعید حجاریان خادم تر و از خاتمی صادقتر و از ندا بیگناهتر کیست که بخواهد در کشوری زندگی کند که قاتل را رها میکنند و شاهد را تحت تعقیب قرار میدهند.