تأملاتی بر هنر داستان نویسی: جلسه 3 / کش و قوس برای کشف ایده
شایع ترین سؤالی که از یک نویسنده مشهور یا موفق می شود: «ایده ی کتاب هایتان را از کجا می آورید؟»
سؤال مسخره ای است، بهترین جوابش هم این است که: از ایده فروشی های معتبر!
واقعیت این است که هیچ معجون جادویی وجود ندارد. خلاقیت یک چیز درون جوش و درونزا است، فقط با تمرین و کشف و درون و توجه به بیرون می توانید ایده ی مناسبی پیدا کنید. شما هرکدام منبع بزرگی از ایده ها را در خودتان دارید. همان طوری که انسان منبع بزرگی از انرژی در خودش دارد. اما فقط با تمرین می توانید این منبع انرژی را استفاده کنید. یکی مثل من کیف دستی اش را هم نمی تواند بردارد، یکی هم مثل رضازاده دویست و شصت کیلو را یک جا بالا می برد! فرقش تمرین است. بنابراین از حالا تا هفته ی دیگر، تمرین هایی می کنیم. نرمش های اولیه را برای نوشتن می کنیم، تا ذهنمان نرم و باز بشود. آن وقت شروع می کنیم به کشف ایده ها.
1. حضور منظم:
مهم ترین عامل موفقیت در هر کاری، از جمله نوشتن، انضباط است. این افسانه هایی را که می گویند فلان نویسنده یک شب از خواب بیدار شد و قلمش را روی کاغذ گذاشت و تا آخر رمانش را نوشت و بعد خوابید را فراموش کنید. نود و نه درصد نویسنده های موفق دنیا، هر روز سر یک ساعت معین می نویسند. چون ذهن کم کم شرطی می شود. ساعت نوشتنتان که می رسد، ذهن کم کم باز می شود، شروع می کند به خلاقیت. وگرنه با ناکامی های زیاد موقع نوشتن روبه رو می شوید. پس تمرین اول این است:
از حالا، هر کدامتان ساعت مشخصی را در شبانه روز برای نوشتن انتخاب می کنید: بعضی ها صبح ها مغزشان بهتر کار می کند، بعضی ها شب ها. خودتان انتخاب کنید.
نکتهی بعد این است که از حالا تا هفته ی دیگر، هر روز سر این ساعت معین، بنویسید. مهم نیست چه می نویسید. خاطرات روزانه تان را بنویسید. اصلا هم نگران نباشید که خوب می نویسید یا بد می نویسید یا من خوشم می آید یا دوست پسر یا دوست دخترتان خوشش می آید یا نه. شجاعانه بنویسید. حتا کارهای بدی را که کرده اید، بنویسید. اگر کاری کرده اید که عذاب وجدان دارید، بنویسید. شرمنده اید، بنویسید، خوشحالید، بنویسید، هر کاری را که کرده اید، بنویسید. بعدا اگر محرمانه بود، از بین می بریدش. ولی تحت هر شرایطی، باید چیزی را که به فکرتان می رسد، بنویسید. نویسندگی یعنی آزادی. از هر چیز. باید اول آزادی را در خودتان به وجود بیاورید. ما به خاطر محدودیت های اجتماعی و سیاسی و مذهبی، تربیت شده ایم که خودمان را سانسور کنیم. اگر موقع نوشتن این وضع را حفظ کنید، چیزی جز یک مشت مزخرفات روی کاغذ نمی آورید.
اگر پشت میز نشستید و نتوانستید بنویسید، حق ندارید کار دیگری هم بکنید. پشت میز بنشینید، و به خودتان بگویید: از ساعت 3 تا 5، ساعت نوشتن من است. حق ندارم کار دیگری بکنم. اگر هم دیدید حوصله نوشتن ندارید، مشغول کار دیگری نشوید. همان طور بنشینید و آسمان را تماشا کنید تا ساعت 5 بشود.
نکته ی دوم محل مشخص است: کجا می نویسید؟ بعضی نویسنده ها می توانند هر جایی چهارزانو بنشینند و شروع کنند به نوشتن. بعضی ها فقط محل خاصی را برای نوشتن در نظر می گیرند. من شدیدا پیشنهاد می کنم برای نوشتن، جای خاصی را که برایتان راحت است در نظر بگیرید. ممکن است دوست داشته باشید ایستاده بنویسید، یا پشت میز، یا روی زمین دراز بکشید. اما محل مقدس خودتان را درست کنید. این محل، جزوی از داستان نویسی شما می شود. پس، همین الان وارد مرحله ی تمرین کلاسی مان می شویم.
همین الان شروع به خیال پردازی کنید و بنویسید. ده دقیقه فرصت دارید.
زمان و محل ایدهآلتان را برای نوشتن توصیف کنید. تمام جزئیاتش را بنویسید. شاید دلتان بخواهد در ویلایی در شمال، در ایوان بنویسید که به دریا مشرف است. شاید دلتان بخواهد در اتاق کاری بنویسید که تویش بخاری شومینه روشن است. شاید بخواهید روز بنویسید، شب بنویسید. دوست دارید در فضای باز بنویسید یا فضای بسته؟ دوست دارید رنگ دیوار یا محیط تان چه رنگی باشد؟ دوست دارید احساس آزادی کنید یا امنیت؟ دوست دارید موسیقی بشنوید یا نه؟ تمام جزئیات را بنویسید. ده دقیقه فرصت دارید.
سلام آقای حجازی
خیلی ممنون. ای کاش دیگران هم از شما یاد بگیرن و علمشون رو منتشر کنن.
من سری آموزش های داستان نویسی شما رو تو وبلاگم بر اساس برچسب “آموزش داستان نویسی” لینک کردم. اما جلسه 3 این آموزش برچسب نخورده و نمایش داده نمیشه. ممنون میشم این پست رو هم برچسب بزنید.
از توصیه تان متشکرم آقای الرستمی. مشکل حل شد.
سپاس