تأملاتی بر هنر داستان نویسی: جلسه 1
نوشتن عملی متکی بر امید است.
نوشتن ابزار آفرینش نظم از بینظمی است.
نوشتن یعنی به چالش و مبارزه طلبیدن تمام باورها و فرض هایی که داشته اید.
از راه نوشتن، هویتی شخصی را در میان گمنامی طلب می کنیم.
با نوشتن، هدف و زیبایی و معنا پیدا می کنیم، حتا موقعی که ذهن منطقعی استدلال می کند که هیچ کدام از این ها وجود ندارد.
پس نوشتن عملی حاصل از شجاعت است. روبه رو شدن با زندگی همین طوری یلخی خیلی راحت تر از این است که روی صفحه ی کاغذ با خودتان روبه رو بشوید.
خیلی راحت تر است که به بدبینی و تلخی زندگی تسلیم بشویم، تا مقاومت کنیم و به جای راه های آسان، راه سخت را انتخاب کنیم.
برای این که بتوانید ایده پیدا کنید و خوب بنویسید، مجبورید خطر کنید و خودتان را باز کنید. باید رودربایستی را با خودتان کنار بگذارید. ذهنتان را سانسور نکنید. وقتی شروع می کنید به نوشتن، با هیولاهای زیادی در ذهنتان روبه رو می شوید، تنها راه این است که از آن ها فرار نکنید، با آن ها روبه رو بشوید و روی کاغذ بیاورید.
این شجاعت، فقط شما را قوی تر می کند، درست در موقعی که فکر می کنید خیلی ضعیفید.
باید اعتماد به نفستان را بالا ببرید. هرچه مطمئن تر باشید، قوی تر می شوید.
اگر درست در موقعی شروع به نوشتن می کنید که زندگی تان تیره و تار است، حتا اگر بنویسید: «حالم از زندگی به هم می خورد»، معنایش این است که امید و شجاعت کافی برای ادامه ی حرکت دارید. فقط با این مقاومت و استمرار است که به خلاقیت می رسید.
نوشتن عملی حاصل از شعف و نشاط هم هست. موقع نوشتن، احساس می کنید زندگی ارزش ادامه را دارد، ارزش این را دارد که تمام جنبه هایش را کشف کنید، و از این کار لذت ببرید. صادق هدایت وقتی خودش را کشت که دیگر نمی توانست بنویسد. تا وقتی می نوشت، در اوج بدبینی ذاتیاش، پر از نشاط و طنز بود. لذت بردن، مهمترین عامل خوب نوشتن است.
هر زمان نوشته های شما در ترجمه کتابهای آقای کوئلیو را می خوانم باور کنید خیلی اعتماد به نفس می گیرم و به زندگی و دنیا قشنگ نگاه می کنم. ممنون از شجاعت دستی که این نوشه ها را می نویسد.