آقای احمدی‌نژاد، دیگر بس است. شرم کنید. چشم‌هایتان را بگشایید.

جناب آقای محمود احمدی‌نژاد،
در سه ماه گذشته، میلیون‌ها ایرانی، به زبان‌های گوناگون، در تبلیغات قبل از انتخابات، در روز انتخابات، در اعتراضات بعد از انتخابات، روز 25 خرداد، روز 30 خرداد، روز قدس و روزهای دیگر، با ده‌ها شکل اعتراض مدنی علی‌رغم سرکوب‌های بی‌امان و بی‌رحمانه‌ی شما و همکارانتان، به شما اعلام کردند که شما را نمی‌خواهند. حتی یک بار هم از خودتان پرسیدید که این مردم چرا از شما راضی نیستند و به بهای از دست دادن امنیت و حتی جانشان این نارضایتی را به شما اعلام می‌کنند؟
گاهی، در میان توجیه‌هایی که حتی خودتان هم به آن‌ها باور ندارید، در فواصل جلساتی که با همکارانتان گذاشته‌اید و در آن‌ها از شرق تا غرب عالم را مسئول برانگیختن مردم برای اعتراض به روش‌ها و سیاست‌های خودتان دانستید، از خودتان پرسیده‌اید که چرا این مردم ساکت نمی‌شوند؟
آقای احمدی‌نژاد،
چند بار گفته‌اید که مرگ ندا «مشکوک» است، اما آیا هرگز از خود پرسیده‌اید که ندا مگر چه کرده بود که سزاوار چنین سرنوشتی باشد؟ با وجود تمام اسناد و مدارک و شواهد غیرقابل انکاری که در مورد مرگ ندا منتشر شد، شما چه سندی را منتشر کردید که گواه بر راستگویی شما باشد؟ در مناظره تلویزیونی‌تان گفتید دروغگو ترسو است. اما این را هم دروغ گفتید. دروغگو وقیح است. دروغگو شرم را نمی‌شناسد. دروغگو وجدان ندارد. دروغگو در روز روشن، در وسط خیابان، سینه‌ی دختر بی‌گناه جوانی را با گلوله می‌شکافد و بعد گناه مرگش را به گردن ازمابهتران می‌اندازد.
آقای احمدی‌نژاد، از وقتی رئیس جمهور شده‌اید، به ندرت حرف راستی از شما شنیده‌ایم. شهوت قدرت وجدان و روح شما را سوزانده. خرافات و عوام‌فریبی قوه‌ی تمییز شما را پوسانده و دستاوردش برای مردم ما جز ویرانی، نابودی صنعت، نابودی کشاورزی، نابودی فرهنگ، نابودی صنعت نشر و مطبوعات، نابودی ورزش، آوارگی هزاران نفر و برباد رفتن آبروی ملتی سه هزار ساله و بر جای ماندن قبرستانی پر از گور جوانان بی‌گناه نبوده است.

واقعیت است آقای احمدی‌نژاد، میلیون‌ها ایرانی اعلام کرده‌اند که شما را نمی‌خواهند. از خودتان پرسیده‌اید این مردم چه می‌خواهند؟
کمی تأمل کرده‌اید که شاید خود شما بتوانید آنچه را این مردم می‌خواهند به آن‌ها بدهید؟
یا خداوند بر گوش و چشم شما مهر زده است و دیگر برای شما خیلی دیر شده؟
به شما می‌گویم. هرچند می‌دانم که می‌دانید و هرچند می‌دانم که از انجام خواسته‌ی مردم عاجزید، چرا که اگر از هویت سرکش و مستکبری که برای خود ساخته‌اید دست بکشید، چیزی جز مردی عاجز از شما نمی‌ماند، هرچند عاجز بودن بهتر است از ظالم بودن.
1. مردم می‌خواهند در انتخاب رهبرانشان آزاد باشند. می‌خواهند هرکس را که خواستند، فارغ از جنس و دین و نژاد، به رهبری خود برگزینند. آیا در ایران مردم این حق را دارند؟ آیا برای انتخاب منتخبانشان مجبور نیستند اسیر دور باطل نظارت استصوابی شوند؟
2. مردم می‌خواهند نظر اکثریت در جامعه اجرا شود، اما حقوق اقلیت محترم دانسته شود. آیا این حقوق محترم شمرده می‌شود؟ آیا محل تجمع دراویش شیعه‌ی اثنی‌عشری با خاک یکسان نشد؟ آیا جوامع قومی و دینی مختلف جامعه، زرتشتی، مسیحی، یهودی، کرد، لر، ترک، بلوچ و… حقوق برابر با بقیه‌ی مردم دارند؟
3. مردم می‌خواهند آزادی‌های فردی‌شان محترم شمرده شود. قانونی را نمی‌خواهند که به حاکمان قدرت بدهد که به مردم بگویند چه بپوشند و چه نپوشند، چه بخورند و چه نخورند، چه بگویند و چه نگویند. آیا در ایران حقوق فردی مردم محترم است؟
4. مردم عدالت می‌خواهند، مایلند همه در پیشگاه قانون برابر باشند. به راستی اعتقاد دارید همه در برابر قانون برابرند؟ آیا در برابر شکایاتی که از روزنامه‌ی کیهان می‌شود، همان برخوردی می‌شود که با شکایات از روزنامه‌های غیرمقبول از نظر شما می‌شود؟ آیا با مردمی که فقط به جرم حضور در خیابان دستگیر شدند، همان برخوردی شد که با ضارب مسلح سعید حجاریان شد؟
5. مردم عدالت اجتماعی می‌خواهند، می‌خواهند بدانند ثروت‌های ملی‌شان چه‌گونه هزینه می‌شود. مایلند بدانند که چرا میلیاردها دلار از سرمایه‌های ملی ما بلاعوض به کشورهای دیگر منتقل می‌شود.
6. مردم از رهبرانشان پاسخگویی می‌خواهند. نه اینکه در پاسخ خبرنگاری که از شما می‌پرسد آیا انتخابات را دزدیده‌اید، بگویید من نمی‌فهمم چه می‌گویید.
7. مردم آزادی بیان می‌خواهند. بارها ادعا کرده‌اید که در ایران آزادی بیان مطلق است که در واقع یعنی مفهوم آزادی بیان را نمی‌دانید. آزادی بیان یعنی اینکه قلم و گردن هرکس را که مخالف میل شما حرف می‌زند، نشکنید؛ اگر کسی در اعتراض به شما فریاد زد، کشته نشود؛ روزنامه‌ها هراس نداشته باشند که مبادا چیزی بگویند که با یک حکم تعطیلی از سوی هیئت نظارت بر مطبوعات شما، صدها نفر بیکار بشوند؛ سانسور، به‌ویژه سانسور پیش از انتشار، بر کتاب‌ها اعمال نشود؛ آزادی انتخاب شغل وجود داشته باشد؛ فرد ممنوع‌القلم و ممنوع‌التصویر وجود نداشته باشد، برای روزنامه‌نگاران راهی جز تمکین، زندان یا تبعید وجود داشته باشد، کتابی ممنوع‌الانتشار نشود، اطلاعات به سهولت مبادله شود و با فیلترینگ سهمگین و پرهزینه‌ی شما مواجه نشود، کسی که شما را نمی‌خواهد همان‌قدر امنیت داشته باشد که کسی که شما را می‌خواهد دارد. هنوز هم می‌گویید در ایران آزادی بیان وجود دارد؟
8. مردم آزادی شاد بودن می‌خواهند. آیا تا کنون در عمرتان شاد بوده‌اید؟ باورم نمی‌شود بدانید شادی یعنی چه، چرا که نمودهای شادی شما را دیده‌ام: بزغاله نامیدن متخصصان، خس و خاشاک نامیدن مردمی که بر آن‌ها حکومت می‌کنید در جشنتان و هلهله کشیدن بر گورهای دسته‌جمعی مخالفانتان که در کمال صلح، فقط می‌گفتند شما را نمی‌خواهند. وقتی می‌گویم مردم شادی می‌خواهند، باید بدانید که شادی قاعده ندارد، قانون ندارد، به شمار انسان‌های روی زمین، راه برای شادی وجود دارد. کسی با پایکوبی شاد می‌شود و کسی دیگر با جشن‌های دینی و آیینی.
9. مردم آزادی عقیده می‌خواهند. می‌دانید آزادی عقیده یعنی چه؟ یعنی بپذیرید که برای رستگاری فقط یک راه – راهی که شما به آن اعتقاد دارید – وجود ندارد. یعنی بپذیرید که به شمار انسان‌های روی زمین، راه برای رستگاری هست.
10. مردم آزادی هویت می‌خواهند. می‌دانید آزادی هویت یعنی چه؟ یعنی بپذیرید که همه نباید رفتاری مطابق با استانداردهایی که شما تعریف می‌کنند داشته باشند.
11. مردم حق تشکل می‌خواهند. لزوماً تشکل‌های مردم با علایق شما سازگار نیست. شما حق ندارید جلوی تشکل مسالمت‌آمیز جمعیتی هرچند کوچک را بگیرید.
12. مردم نمی‌خواهند منفور کشورهای دیگر باشند، مایلند در کنار تمام مردم جهان، در راه سعادت این کره‌ی خاکی کوچک گام بردارند.

آقای احمدی‌نژاد، متأسفانه به علت بی‌توجهی شما به خواسته‌های مردم، یکی از منفورترین شخصیت‌های تاریخ در میان مردم خودتان شده‌اید، حتی هیتلر و موسولینی و چنگیز خان هم در دوران حیاتشان و در میان مردم خودشان چنین منفور نبوده‌اند. اما هنوز دیر نیست. همیشه می‌توانید خودتان را از ننگین شدن در پیشگاه تاریخ نجات بدهید.
به عنوان یک نویسنده و روشنفکر از شما می‌خواهم یک بار دیگر این متن را در خلوت خودتان بخوانید، بعد تصمیم بگیرید در کجای تاریخ می‌خواهید بایستید، در کنار مردم یا در برابر آن‌ها. در هنگام تصمیم گرفتن فراموش نکنید که حاکمان جمله رفتنی‌اند و از آن‌ها جز نام نیک یا ننگ نمی‌ماند. اما مردم ابدی‌اند و این مردم، خواسته‌های دوازده‌گانه‌شان را تحقق خواهند بخشید، با شما یا بی شما.
نگذارید به سرنوشت اسفندیار دچار شوید که چشم‌هایش نقطه‌ی ضعفش بود و همان کوری او را بر خاک انداخت.
آرش حجازی

شما ممکن است این را هم بپسندید

29 پاسخ‌ها

  1. شاگردک گفت:

    آقای حجازی عزیز؛ نامه ی بسیار عمیق، منطقی و زیبایی بود.
    سپاس از همزاهی گرمتان با جنبش سبز مردم ایران.
    سبز باشید V

  2. کینگ سوکنگ (کرم شب تاب) گفت:

    ای کاش ان رئیس جمهور قلابی که همه چیزش تقلبی و دروغین است حداقل چند صفحه ای از کتاب های ترجمه شده توسط شما فرزند راستین و شجاع ملت را میخواند تا اندکی انسانیت در قلبش راه میافت

  3. Haadi گفت:

    Dear aarash
    I have seen your interview ,regarding sad death of Neda.
    I take this opportunity to admire you and appreciate your position. Many thousands all over the world,watched you along side of Neda and ,your brave and honest position,afterward.. As an iranian , like milions other iranian ,I am proud of you. Please continue to support. God bless you.

  4. شیرزاد گفت:

    آقای دکتر
    دیگر بس است شرم کنید
    تا کی مردم را احمق فرض کرده اید
    تا کی مایلید نقش مزدوری خودتان در کشتن ندا را کتمان کنید
    شما همه ملت را احمق فرض کردید
    در بی بی سی مضحکانه گفتید قاتل ندا را مردم دستگیر کردند و در حالی که می گفت نمی خواستم بکشمش کارت بسیجی بودن وی را گرفتید و بعد وی را رها کردید
    آخر دکتر دروغگو ملت را خر فرض کرده اید؟
    کدامیک از شما سبزی ها توان آن را داشته اید که به یک نیروی مسلح که یک نفر را هم کشته حمله کرده و بدون مقاومت وی را خلع سلاح کرده و ایشان هم مثله ماست ایستاده و شما را نگاه کرده تا خلع سلاح شود بعد هم بدون مقاومت کارت عضویت بسیج هم نشان تان دهد و شما هم که تصادفاً با ویزای آماده انگلستان در جیب تان کنار ندا بودید دو روز بعد سر از بی بی سی درآوردید و اطلاع رسانی کنید
    انشاالله بزودی در چنگ عدالت خواهید افتاد
    خائنین خود فروخته

  5. dee گفت:

    نگاهی سرد روحی پرازدرد
    گلوله ای داغ درسینه ی مرد
    People rise against the lies
    For the freedom we lose our lives
    میدان آزادی نیروی استبدادی
    شلیک سوی مردم کشتاری بنیادی
    Every night we dream of fight
    With government to take our rights

    ایرانی می میرد ذلت نمی پذیرد

    Army of darkness with all the cruelness
    Kills the people spreads the silence
    تو خیابونای تهران به اسم دفاع از قرآن
    کشتن با بی رحمی ندا آقا سلطان
    The eyes full of tears without any fear
    We fight the dictator victory is near
    مردم میشن آزاد از دست استبداد
    میبینیم روزی را که ایران میشه آباد

    Iranian prefers being lifeless to accepting the lowliness

  6. dee گفت:

    آقای حجازی عزی ضمن تشکر از نامه ی عمیق و منطقی شما دو نکته را بیان میدارم:
    1.شعربالا هدیه ای بود ناچیزبه تمام شهدای جریانات اخیر
    2.کسی که چنین به ورطه ی فسادمی افتد از عدم دارا بودن فهم وفقدان مطالعه ی کافیست.لذا چندان امیدندارم که مخاطب نادان شما نامه ی وزینتان رابخواندیا اگرخواند بفهمد.اما امیدوارم ازنزدیکانش کسی پیداشود که آن را برایش تعریف و ترجمه کند

  7. نواب گفت:

    سلام آرش عزيز، از شما بجز كيمياي پائلو چيز زيادي نميدانستم تا مرگ جانگداز ندا! كه از شما بيشتر خواندم و شنيدم. در نامه‌تان به موارد جالب توجهي اشاره نموده بوديد، اما نكته‌اي را فراموش كرده‌ايد و آن اينست كه اساساً مخاطب شما اهل عقل و منطق نيست كه با اينگونه تذكرات يتوان حتي به فكر كردن واداشتش، عقل و شعورش متعصبانه در اختيار ايدئولوژي ناقص و تك بعديش قرار دارد. به سادگي ميتوان ديد كه اتفاقاً اين قوم(ا ن و عمالش) ميخواهند به ماها بگويند كه شما نمي‌فهميد كه آزادي هويت و آزادي واقعي چيست، نميدانيد كه فقط يك شادي وجود دارد آنهم گريه و ناله از ترس خدا در نيمه شبهاست، آنها افتخار ميكنند كه منفور جهانيانند و افتخار ميكنند كه بيسوادان و بيخبران عالم پشتيبان آنان، چون ما نميفهميم صلاحمان چيست پس به رهبري ايشان محتاجيم و قانون، حرف و راي ايشان است، هدف اينان چون مقدس! است و عقايد ديگران انحرافي، پس هر وسيله‌اي (از حيف و ميل بيت‌المال تا قتل عام مردم) براي رسيدن به اين هدف قابل توجيه است و و و و

  8. آرش حجازی گفت:

    از محبت شما ممنونم. حتی با کسانی که می دانیم حرف های ما را نمی خواهند درک کنند، باید اول حرف بزنیم. وگرنه ما هم مثل آن ها می شویم. با درود. آ.ح.

  9. آرش حجازی گفت:

    از شعرتان بسیار ممنونم.

  10. علی گفت:

    با تشکر از شما آقای دکتر ،
    ولی آنها که باید ببینندو بشنوند چشم و گوش خود را بسته اند.

  11. امیر گفت:

    آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
    حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو

  12. vahid گفت:

    اسفندیار فقط چشمم نقطه ضعفش بود.
    این آقا چشم و گوش و زبان و عقل و فهمش (اگر داشته باشد) نقطه ضعفهایش است.
    وگرنه این همه آدم بخاطر این کوتوله جلسه گذاشتند. نامه نوشتند. کشته شدن.
    اعتراض کردن.
    اینها که داعیه صلح حسنی میزنند چرا به این آقا نمیگویند بخاطر نظر مردم چند صباحی گوشه نشین شود.
    مگر مقلد حضرت علی نیستند.
    فرض که ما اشتباه میکنیم چرا خلافت را به دیگری نمیدهند.
    تا مردم شاید اندکی آرام شوند. شاید مرهمی باشد برای تمام مادران و عزیزان داغدار.
    تا شاید درد تجاوز و ضرب و شتم آن دسته از هم میهنان اندکی تسکین پیدا کند.

  13. n گفت:

    gooooooooood thanks a lot

  14. یک دوست گفت:

    سلام. اگر یادتان باشد چند سال پیش شما کتاب چه گوارا را چاپ کردید و در مقدمه به آمریکا تاختید و گفتید که در دنیا هیچ دولتی آزادی مش تر و مداخله جو… تر از آمریکا نیستو اما بدبحتانه امروز خودتان به دوست و همراه آمریکا (انگلیس) پناه برده‌اید.
    آر چه گواراها همه همین طورند آنها می خواهند به زور در این دنیا بهشت بسازند حتی اگر در این میان چند ندایی هم کشته شوند مهم نیست

  15. patti گفت:

    Dear Arash:
    There was another movie came out today from the Neda’s killer. Did you see that? It seems that people took out hi shirt, which is consistant whi what you said. Can you please look at this video and let us know whether this movie refresh your recollection of the events you wittnessed on that day? if you have not seen it, here is the link:
    http://www.youtube.com/watch?v=ez01ZpUTb-E

  16. گلنوش گفت:

    مثل همیشه ساده روان و تاثیر گذار. کاش گوش شنوایی هم باشد.

  17. ايران پرست گفت:

    درود بر آرش عزيز

    بسيار نيک و درست نوشته اي به اميد پيروزي و آزادي

    وعده ما ميدان آزادي جشن بزرگ پيروزي بر دژخيمان رژيم

    تندرست و پيروز باشي

  18. رضوان گفت:

    “مایلند در کنار تمام مردم جهان، در راه سعادت این کره‌ی خاکی کوچک گام بردارند.”

    حق مطلب را به خوبی ادا کردید اقای حجازی. بسیار دلنشین بود. متشکرم.-متشکریم-

  19. ناشناس گفت:

    اقاي شيرزاد چه طور شما ميخواهيد به ان خدايي كه نميشناسيد جواب بدهيد خدا ميخواست شماها رسوا شويد كه اين اقاي دكتر را شاهد قرار داد نشانه هايي براي قومي كه نمي انديشند.

  20. امیر گفت:

    ا.ن اگر می خواست بفهمد تا الان فهمیده بود.

    محکومیم به 4 سال افسردگی…

  21. سمیرا گفت:

    سلام . امیدوارم همیشه سر بلند و موفق باشی آرش عزیز.

  22. یاور ایران گفت:

    سلام دکتر حجازی عزیز و شجاع،

    نامه پر محتوی و پر حقیقت زیبایی نوشته‌اید. به نوشته ای‌ کوردلان و مزدوران و احمق‌های مثل شیرزاد توجه نکنید ایرانمان ویران همین خوک صفتان شده است. خدا را شکر که ایرانیانی مثل شما وجود دارند. حق ا.ن.(احمدی نژاد) و خ.ر.(خامنه‌ای رهبر) و مزدورنشان را کف دستشان خواهیم گذشت.اینها که از شاه و ساواکش بزرگتر نیستند ( البته حیوان صفتتر هستند)

  23. shaghayegh irani گفت:

    aghaye shirzad khan: avalan inke kasayi ke mortakeb be in ghatla shodand bayad sharm bokonnand; kama inke hamoontor ke hatman midoonid tanha neda naboode ke tavassote basijiha etc. koshe shode, sohrab va gheyraro ham hatman mishenasid. kheyli baram jalebe bedoonam baraye oon che tohmat va ghesseyi mitoonid dorost konid! hamintor baraye kasaye digeyi ke tasvire basij dar hale shellik beheshoon gerefte shode! va oon jenayatayi ke too zendanha ettefagh oftade! sharm konid agha!!!
    ma shadidan montazerim ke roozi edalat javabe in zoorgoohaye ghatelo bede va aghabate in dictatora az saddam ham ishala badtar mishe.
    PS: kasi ke too englis dar sale 1349 be donya oomade passporte englisi dare va ehtiaj be visa nadare!!! A.N va tarafdarash hamishe dalayel va tahlilashoon bimantegh va biasas hast, jaye taajjobi nist :))

  24. مهرناز گفت:

    درود بر شما

    خدا حفظتون کنه

    در پناه ایزد

  25. الهام گفت:

    سلام آرش جان مقاومتت ستودنی است و پایدار دوستت دارم
    به احترام خون شهدای راه آزادی همیشه سبز می پوشیم
    به امید پیروزی نزدیک
    به طرفداران آقای احمدی نژاد هم می گویم که دوستشان دارم وبه عقایدشان احترام می گذارم. روزی می آید که آنها هم به این جنبش سبز مردمی می پیوندند زیرا در یک حکومت استبدادی بیش از این که مخالفان سرکوب شوند دوستان و موافقان زیر فشار خود سانسوری و ترس و ارعاب از انگ خوردن دوستان قرار می گیرند.

  26. سمانه گفت:

    من
    دلم برايتان
    تنگ است…

  27. محمد گفت:

    آقای حجازی عزیز!
    از این که بعنوان فردی آزاده و البته شجاع نقشی در این جنبش آزادی خواهانه ایفا می کنید صمیمانه تشکر می کنم و البته خوشحال تر میشدم اگر خودتان خودتان را “روشنفکر” خطاب نمیکردید.

  28. آرش حجازی گفت:

    🙂

  29. Sheila گفت:

    Dear Arash

    I adore you, I am in UK and I will be happy visiting you